شرکتهای بیشتری مدام در حال تغییر جهت طراحی و رابط کاربری خود در نبردی برای برجسته شدن هستند. بسیاری از آنها از تیم های بزرگی از طراحان رابط کاربری برای کار بر روی محصولات بسیار ساده استفاده می کنند. وقتی صحبت از برنامه های تلفن همراه می شود، طراحی رابط کاربری چیزی بیشتر از یک ترفند بازاریابی نیست.
همانطور که وجود دارد، یک گردش کار معمولی برای ایجاد یک برنامه چیزی شبیه به این است:
- مفهوم توسعه
- نقشهبرداری از صفحههای برنامه
- تولید وایرفریم
- تصفیه UX
- طراحی رابط کاربری
- در حال توسعه محصول
دستورالعملهای طراحی متریال Google
راهنماهای سبک پیشرفته و بسیار دقیقی که اکنون از Google و Apple دریافت میکنیم، مرا به این سوال سوق میدهد که چرا مرحله طراحی رابط کاربری به یک طراح نیاز دارد یا اصلاً مرتبط است. اگر دستورالعملها باید به دقت رعایت شوند، آیا واقعاً نیازی به افزودن ورودی خلاقانه مهم وجود دارد؟ سبک و پارامترها قبلاً توسط دستورالعمل ها تعریف شده اند. و مطمئناً، برنامهها به داراییهایی مانند نمادها نیاز دارند، اما چرا همه برنامهها در یک پلتفرم تنها از یک مجموعه استفاده نمیکنند؟
اگر تمایل به تمایز بصری از برنامه بعدی سرکوب شود، برنامهها در سراسر یک پلتفرم سازگارتر خواهند بود. همانطور که من می بینم، شرکت ها هر برنامه را به عنوان یک موجودیت جداگانه منحصر به فرد می بینند. من استدلال میکنم که فقط باید سیستم عامل موجودیت باشد. همه برنامههای داخل سیستم باید کاملاً سازگار باشند.
فقدان سازگاری واقعی در سراسر iOS و بهویژه Android وجود دارد. برخی از برنامهها از پیکانهای برگشتی، برخی از منوهای همبرگر، برخی از نمادها و برخی از پیمایش نوشتاری استفاده میکنند. برخی حتی در اندروید از همان ناوبری مانند iOS استفاده می کنند. برنامهها اغلب سعی میکنند راههای جدید و هیجانانگیزی برای پیمایش ارائه کنند، اما چیزی بیش از سردرگمی سیستمعامل کلی کاربر را افزایش میدهد. سپس مورد استفاده از بسیاری از سبکها وجود دارد که کاملاً با یکدیگر ناسازگار هستند.
Canopy برای Android
من معتقدم ورودی خلاقانه بیش از حد وجود دارد، و مانع از تجربه یک تجربه ثابت در کل سیستم می شود. اگر به Android Nicetiesنگاه کنیم >، مقیاس موضوع با ثبات آشکار می شود.
اگر قرار است قابلیت استفاده در بهترین حالت خود باشد، رابط کاربری برنامه باید نسبتاً عادی باشد. از این گذشته، به عنوان راهی برای مشاهده دادهها و محتوا، و پیمایش صفحهها و عناصر وجود دارد. تمایز باید در برندسازی باشد – رنگها، نمادها، تصاویر – نه از طریق تغییر مداوم سبکهای دستورالعمل، فونتها و طرحبندیها.
ما از Android برای مقایسه دو مثال استفاده خواهیم کرد
YouTube برای Android
جدیدترین تکرار Google از برنامه YouTube نمونه کاملی از استفاده مؤثر از راهنمای سبک است. نمادها پیشفرض هستند، یک پیمایش آسان برای استفاده وجود دارد و کنتراست و رنگها روی نقطه هستند. از ترفندها و افزودنهای غیر ضروری به رابط کاربری جلوگیری میکند و تجربهای را مطابق با خود سیستم حفظ میکند.
Snapchat برای Android
یک مثال ضعیف می تواند Snapchat باشد. در رعایت دستورالعملهای Material بسیار کم عمل میکند، و در عوض به نظر میرسد که علاقه بیشتری به برجسته شدن از نظر بصری و استفاده از نام تجاری خود در سراسر برنامه دارد. این برنامه مشابه هر برنامه دیگری است و کاملاً در سیستم عامل اندروید مناسب نیست. تفاوت بسیار کمی بین این و همتای iOS وجود دارد. به همان اندازه که یک مشکل UX به عنوان یک مشکل UI، نمونه بارز بی توجهی به دستورالعمل ها و تمایل کاربر به منحصر به فرد بودن است.
برای Snapchat غیر اختصاصی، وقتی میبینم اندازه تیمهای طراحی روی سادهترین برنامهها کار میکنند، شگفتزده میشوم. وقتی بیش از 10، 20، 30 طراح رابط کاربری دارید که همگی به صورت تمام وقت روی یک برنامه موبایل با دو یا سه صفحه اصلی کار می کنند، باید این سوال مطرح شود که آیا برای کاربر نهایی سالم است یا خیر. این دور شدن مداوم از دستورالعملهای سیستم، و تغییر سبکها، فایده چندانی ندارد و میتوان کاملاً از آن اجتناب کرد. این باعث کاهش زمان بندی، کارایی و هزینه می شود.
من معتقدم بسیاری از استارت آپ ها و شرکت های معتبر بر این امر نظارت می کنند و تقریباً به یک مسابقه محبوبیت طراحی تبدیل می شود. رابط کاربری تبدیل به یک ترفند بازاریابی می شود که با هدف خود فاصله زیادی دارد.
طراحان رابط کاربری باید سبکهایی را برای سیستمها بهعنوان یک کل ایجاد کنند و ورودی خلاقانه برنامهها را به برندسازی، بازاریابی، تبلیغات و صفحات فرود محدود کنند. به این ترتیب، سیستمعاملهای تلفن همراه بسیار منسجمتر میشوند و در نهایت به نفع تنها شخص مهم خواهند بود: کاربر.
بدون دیدگاه