همه ما Comic Sans را دیدهایم. حروفی که هم مورد نفرت و هم (به طور مخفیانه) تحسین است—برخی افراد حتی وب سایتی را اختصاص داده اند به آموزش مردم در مورد موارد استفاده بسیار محدود از کمیک سانس! در دهههای گذشته از زمان استفاده اولیهاش، بابمایکروسافت، تأثیر جهانی زیادی داشته است. برنامه.
تا سال 1996، این فونت به اندازهای محبوب بود که روی هر رایانه مکینتاشی که از خط مونتاژ خارج میشد، از پیش نصب میشد، اما این فونت دقیقاً چگونه به وجود آمد؟ چه ذهنی پشت این فونت فوق العاده بچه گانه بود؟
این ویدیو را ببینید و با Vincent Connare، برای همه مقاصد، پدر Comic Sans. وقتی ایده فونت را به ذهنش خطور کرد، پشته ها و پشته های کتاب های مصور را بررسی کرد که احتمالاً جای تعجب ندارد. به ویژه، او بتمن و داستانهای دیدهبان… و او الهام گرفت!
کانار به سفارش مایکروسافت برای ایجاد یک فونت، فونتی را ارائه کرد که شبیه حروف کمدی بود که در حبابهای گفتار و فکر داستانها متوجه شده بود.
متأسفانه برای کانار، رئیس او در آن زمان، یکی از رابرت نورتون، از تایپ فیس الهام گرفته از کمیک او خوشش نمی آمد. نورتون فکر میکرد که چهره باید «تایپوگرافیکتر» باشد و چیزی بر خلاف دمدمیبودن و عجیب بودن آن داشت. Connare پافشاری کرد و از توانایی Comic Sans برای برجسته شدن دفاع کرد، زیرا به طور قابل توجهی متفاوت از هر چیزی که مردم در کتاب های درسی مدرسه خود به آن نگاه می کردند، متفاوت بود. با این حال، Comic Sans نتوانست به نسخه نهایی باب وارد شود، اما در نهایت، Connare آخرین خنده را گرفت.
امروزه، comic sans در سرتاسر جهان آزادانه قابل مشاهده است! در حالی که فونت قطعاً بیش از حد نوردهی شده است، با این وجود Connare از همه جاهایی که هنگام سفر از فونت دیده است رضایت زیادی را دریافت می کند. چه در تابلوهای نئونی برای مشاغل کوچک باشد و چه در یادبودهای جنگ و بستههای نان، Connare به حق است.
او در مورد فونت پشیمان نیست
برای شنیدن این جمله کانار، او از پیرامون فونت پشیمان نیست. برعکس، در حالی که او آزادانه اعتراف می کند که کمیک سانس قطعاً یکی از بهترین اشکال هنر نیست، اما از نظر مفهومی، به احتمال زیاد بهترین کاری است که او تا به حال در حرفه خود انجام داده است.
در همه موارد، برای مردی که به عنوان مهندس تایپوگرافی در مایکروسافت کار می کرد و مسلماً معروف ترین فونت او هرگز در برنامه اصلی مایکروسافت که برای آن در نظر گرفته شده بود، نور روز را ندید، نتیجه بدی نیست. جالب اینجاست که Connare برای چهرههای معروف دیگر مانند Trebuchet نیز مشارکت داشت.
برای اینکه بفهمیم چرا او در وهله اول به سراغ کمیک سان ها رفت، باید فلسفه او در مورد هنر را درک کنیم. هنر خوب هنری بود که مورد توجه قرار گرفت در حالی که هنر بد هنری بود که هیچ کس متوجه آن نشد و بنابراین شکست خورد.
بدون دیدگاه