من در مقاله دیگری به طرح “مدرسه سوئیس” و “شبکه” اشاره کردم و در حالی که بیشتر نظرات در مورد مقاله مثبت بود، تعدادی از مردم پرسیدند که آیا شبکه حتی هنوز زنده است من به شما اطمینان می دهم که طرح شبکه زنده، خوب است و همیشه استفاده می شود. کسانی که هرگز آن را یاد نگرفتهاند، قوانین شبکه و اینکه چگونه میتوان برای موفقیت در طراحی طرحبندیهای باورنکردنی از آن استفاده کرد یا حتی خم شد، یا شکستن آن قوانین را متوجه نشدند.
اولاً، استفاده از طرحبندی شبکهای چیزی نیست که منحصراً به چاپ یا دیجیتال اختصاص داده شود. Layout چیدمان است و طراحی روشی برای انتقال پیام با استفاده از عناصر متعدد است. به طور طبیعی، این عناصر با در نظر گرفتن اینکه چگونه چشم انسان چیدمان را می بیند و مغز چگونه آن را پردازش می کند، هماهنگ عمل می کنند. کاری کنید که مغز در رمزگشایی پیام بیش از حد سخت کار کند و سیناپس ها را به طور کامل در طرح بندی قطع می کند.
چرا شبکه اشتباه درک شده است
یک درس بسیار خوب و اساسی در مورد نحوه استفاده از سیستم شبکه در DesignersInsights.com وجود دارد. استفاده مؤثر از شبکههای چیدمان یک درس خوب است برای کسانی که هرگز در مورد شبکه در مدرسه هنر یا سایر درس های زندگی چیزی نشنیده اند. استفاده از ستونها و همچنین سایر عناصر، قانون یک سوم،را پوشش میدهد. > و نسبت طلایی از بین نمی رود. عقل سلیم در مورد اینکه چرا برخی از طراحان عالی هستند و برخی دیگر فقط متوسط هستند.
تصور کنید هر طراح طرحبندی را از این مقاله Designers Insights آموخته است. همه ما طرح های یکسانی را خلق می کنیم. این کسانی هستند که شبکه را میبینند، تقریباً مانند دانشآموزان احمق، و آنطور که دیگران نمیتوانند از آن استفاده میکنند – یا بهتر است بگوییم، همانطور که دیگران اگر میتوانستند آن را ببینند انجام میدهند – بهترین کار طراحی را تولید میکنند.
ساده ترین راه برای توضیح اینکه چگونه شبکه تقریباً بی حد و حصر است در مورد احتمالات چیدمان، این است که با این مثال عجیب و غریب به آن فکر کنید: به احتمال زیاد، یکی از این “چند مربع می بینید” را دیده اید. تست هایی که در فیس بوک ظاهر می شوند. خب، چند نفر هستند؟ چهار یا هشتی که از مربع های مفرد تشکیل می شوند را شمردید؟ مربع هایی در مربع ها وجود دارد، مربع های بیشتری می سازد و غیره. این طرحبندی شبکهای است!
چگونه و چرا
به عنوان طراح، ممکن است با مدرسه طراحی سوئیس از کلاس طراحی پایه 101 آشنا باشیم. برخی آن را تکامل طراحی مدرن می نامند. ممکن است دیگران آن را تنها یک قدم به جایی که سبک طراحی اکنون در آن قرار دارد فکر کنند. ممکن است هر دو درست باشند.
در یک توجه به یوزف مولر-براکمن من برای وبلاگ دیگری نوشتم، در آن توضیح داد که چگونه او و معاصرانش قوانین طراحی را که ما هنوز به آن پایبند هستیم، تکامل دادند:
جوزف مولر-براکمن (۹ مه ۱۹۱۴ – ۳۰ اوت ۱۹۹۶) یکی از بازیگران کلیدی مدرسه سبک بینالمللی سوئیس در نظر گرفته میشود. وقتی کسی به دوران حرفهای او که شامل جنگ جهانی دوم، جنگ سرد و تأثیر فزاینده اروپا در بهبودی از ویرانی و ترس میشد، توجه میکند، مطمئناً سبک طراحی را معرفی کرد که طراحان را در مقیاس جهانی تحت تأثیر قرار داد.
مولر-براکمن چیزی بیش از یک مرد بود که به دنبال تشکیل چیزی بود که اکنون به آن مدرسه سوئیس می گویند. ساختگرایی، د استیل، سوپرماتیسم و باهاوس، که همگی طرحهای او را به سمت و سوی جدیدی سوق دادند که درهایی را برای بیان خلاقانه در طراحی گرافیک باز کرد. در میان همسالانش، احتمالاً با نگاه کردن به آن دوره، او به راحتی قابل تشخیص است.
هدف طراحی او در دهه 1950 ایجاد پوسترهایی بود که با تودهها ارتباط برقرار میکرد. این شاهکار کوچکی نبود، زیرا قطعات باید از طریق یک مانع زبان ارتباط برقرار می کردند، تنها در سوئیس با جمعیت انگلیسی، فرانسوی، آلمانی و ایتالیایی صحبت می شد. هماهنگی و سادگی این قطعات بود که دنیای پس از جنگ را تحت تأثیر قرار داد که حس ناسیونالیسم مرکزی را از دست داده بود و درسی در مورد نیاز به جهانی شدن گرفت. مولر-براکمن به زودی به عنوان متخصص و نظریه پرداز برجسته سبک سوئیسی تثبیت شد، که به دنبال یک بیان گرافیکی جهانی از طریق طراحی مبتنی بر شبکه بود، که از تصویرسازی های بیگانه و احساسات ذهنی پاک شده بود.
شبکه اولویت بندی و چیدمان عناصر تایپوگرافی و تصویری با استفاده معنادار از رنگ بود که به شکل شبیه نظم، بر اساس چپ به راست، از بالا به پایین تنظیم شد. طبق ویکیپدیا، سیستم شبکه این است:
یک ساختار دو بعدی که از یک سری محورهای متقاطع عمودی و افقی تشکیل شده است که برای ساختار محتوا استفاده می شود. شبکه به عنوان آرمیچری عمل می کند که طراح می تواند متن و تصاویر را به شیوه ای منطقی و آسان برای جذب سازماندهی کند.
اکنون، اگر فرد به تنهایی در مورد چیدمان و طراحی بیاموزد، منطقی به نظر می رسد که سیستم شبکه کاملاً از چپ به راست و از بالا به پایین باشد. همه چیز در جعبه، با دقت ریاضی. اما نگاهی به کار مولر-براکمن نشان میدهد که استفاده موفق از طراحی و عناصر گویا در کنار هم قرار میگیرند، اما به همان چیدمانی که در هر وبلاگ و وبسایت میبینید محدود نمیشوند. از چپ به راست، از بالا به پایین، هر تصویر در کادر قرار می گیرد. اما برخی اینطور نیستند!


مولر-براکمن، علیرغم آنچه ممکن است از آغازگر در مورد آنچه که چیدمان شبکه اجازه می دهد فکر کنید، همان فردی که این تمرین را هدایت می کرد می دانست چگونه از آن استفاده کند. همه چیز افقی یا عمودی نیست. خطوط نباید دنبال شوند یا درونشان رنگ آمیزی شود – آنها مناطقی هستند که عناصر درون آنها را برجسته می کنند.
زمینههای وردپرس، برای مثال، قابلیتهای طراحی خود را همراه با هر کدنویسی که میتواند فراهم کند، در حال تکامل هستند. سبک روزنامه با حرکت، پیمایش اختلاف منظر و انیمیشن به طرح بندی مجله تبدیل شده است. وب در حال تغییر است و طراحی باید همراه با آن تغییر کند، اما اصول شبکه ادامه خواهد یافت زیرا آنها پایه، نقطه شروع، چارچوبی هستند که عناصر را کنار هم نگه می دارد. و کسانی خواهند بود که شورش کنند.
«در میان معدود مواردی که اشاره کردم، آیا هیچ مرد کنشی پویا، شورشی که به تعیین جنبه بیان جمعی فردا کمک کند، وجود ندارد؟ در این سؤال تأمل کنید و بدانید که ساختن آثار زیبا به خاطر ارزش زیبایی شناختی آنها، فردا اهمیت اجتماعی نخواهد داشت، خود ارضای بیهوده خواهد بود. هر دوره ای دارای شرایطی برای فراهم کردن یک شورشی است.» – پیت زوارت
پیت زوارت بود متولد 28 می 1885 در زاندیک، هلند شمالی (در 27 سپتامبر 1977 در سن 92 سالگی درگذشت). از سال 1902 تا 1907 او در مدرسه هنرهای کاربردی آمستردام تحصیل کرد، جایی که گفته میشود بین رشتههای مختلفی مانند طراحی، نقاشی، معماری و هنرهای کاربردی تفاوت چندانی وجود نداشت. زوارت و دانشآموزان دیگر خودشان با دخالت کمی از بالا رشد کردند، زیرا معلمان همیشه حضور نداشتند. زوارت به یاد میآورد: «مدرسهای بینظیر بدون هیچ ایدهای از برنامه».
این فقدان آموزش رسمی کلاس درس بود که باعث شد او به طراحی خود، به ویژه تایپوگرافی به شیوه ای تازه و غیر سنتی نزدیک شود. در حالی که طراحی شبکه کاملاً افقی از نوع و تصاویر ساده معمول بود، که منجر به سوئیس شد مدرسه طراحی در دهه های 1940 و 1950، زوارت طراحی خود را از درون خود احساس کرد.
مانند بسیاری از نابغه ها، روشی وجود داشت که خودآغاز شده بود که همان قوانینی را که هرگز یاد نگرفته بود، زیر پا می گذاشت، یا، همانطور که من گمان می کنم، او به هیچ چیز اهمیت نمی داد و می خواست آن را بشکند. او همچنین در استفاده از عکاسی گنجانده شده در طرح هایش آزمایش کرد که منجر به فتومونتاژ شد. با این حال، با تمام قوانین شکستن و آزمایش، زوارت به خوانایی اهمیت می داد و احساس می کرد که تایپوگرافی باید واضح و کاربردی باشد. اگر باید نفوذی تعیین شود، او از اصول اولیه سازه انگاری و “De Stijl” در کار تجاری او.



زوارت، اگرچه شورشی طراحی بود، اما همچنان نیاز داشت که طرح را از غلبه بر پیام جلوگیری کند. در تجاریترین کارش (پایین)، او از آنچه که یک شرکت تولیدکننده کابل برای فروش انواع مختلف سیمهای برق انجام میدهد، بیمعنا بود. او همچنین از شبکه برای سازماندهی عناصر برای درک آسانتر مخاطب هدف استفاده کرد.
وقتی نوبت به چیدمان میرسد، پیام اغلب طراحی را شکست میدهد. مقاله ای در مورد استفاده از طرح “Z”، نقاط کانونی در طرحبندی طراحی، درباره نحوه اداره جامعه با خواندن چپ به راست، سپس اسکن کردن از پایین به راست و سپس دوباره از چپ به راست صحبت میکند (به طور طبیعی، “Z” دریافت میکند در فرهنگهایی که از راست به چپ میخوانند و برای فرهنگهایی که از بالا به پایین میخوانند چرخیده است). چاره ای نیست مگر اینکه بخواهید پیام طرح را با واداشتن مردم به تفسیر طرح شما مخدوش کنید! اما در آن چیزی که برخی به عنوان محدودیت می بینند، واقعاً امکانات بی پایانی وجود دارد.
کلاس

یک معلم سابق تصویرسازی من ابزار مفیدی برای شناسایی نقاط تمرکز اصلی در یک صفحه به من نشان داد. ابتدا یک خط مورب از گوشه بالا سمت چپ به گوشه سمت راست پایین بکشید (اگر برای کشوری طراحی میکنید که از راست به چپ خوانده میشود، برعکس). در مرحله بعد، یک خط از هر گوشه دیگر بکشید تا با زاویه قائمه به خط مورب قبلی بپیوندید. نقطه ای که خطوط به هم می پیوندند ناحیه حداکثر توجه است.
طراح و مربی، اد فلا، کار خود را از نظر سبک “اشتباه کردن” نامید. کار او خام و وسواس گونه است. قدرت و خودانگیختگی دارد. او که از دانش چیدمان، تایپوگرافی، طراحی و تئوری متولد شده است، به نظر می رسد که در نهایت آن را بسیار بسیار درست دریافت کرده است. او کلمات الهامبخشی دارد که هر طراح باید بخواند:
او می گوید: «من به طراحی گرافیک به عنوان هنر علاقه مند هستم. «این نوعی تمرین هنری است که از فرمهایی استفاده میکند که از طراحی گرافیک، تصویرسازی تزئینی، و حروف، همه با هم ترکیب شدهاند، شکلهایی که از هنر قرن بیستم، از میرو و پیکاسو بیرون میآیند – همه اینها یک شجره نامه دارند و یک نگاه خاص – به همان شیوه ای که امروزه هنرمندان از کتاب های کمیک و رمان های گرافیکی استفاده می کنند. من یک تصویرگر بودم، بنابراین سبکهای بیپایانی را میبینید که داخل و خارج از کتابها ظاهر میشوند. طراحی ها تخلیه ناخودآگاه تمام سبک ها و فرم هایی است که من به مدت 30 سال به عنوان یک هنرمند تجاری از آنها استفاده کردم – این حرفه من بود – هر روز آن را انجام می دادم. بنابراین، ناخودآگاه من همه این چیزها را در خود دارد، و اکنون، چون دیگر نیازی به معناسازی ندارم، میتوانم فقط از تکنیکها استفاده کنم، مانند ماشینی که مدتهاست ساخت ویجتها را متوقف کرده است، اما دستگاه هنوز کار میکند. من هنوز دارم چیز میسازم من عاشق هنر آن هستم – ساختن با دقت چیزهای کوچک.
کلاس

فلا قطعاً یک قانون شکن است، اما او با طراحی های خود نظم و انضباط خود را حفظ می کند، پیام را در خط مقدم نگه می دارد، از شبکه تا حد امکان استفاده می کند – شاید حتی بیشتر از این هم پیش برود!
طراحی شبکهای اصول طراحی منسوخ نیست و چه برای چاپ باشد و چه برای وب، یک نقطه قوت طراحی است که دههها پیش شروع به کار کرد، اما همچنان با اصول اولیه طراحی عالی مطابقت دارد. این پایه ای است که تمام طراحی ها بر روی آن ساخته شده است.
من هرگز از قوانین پیروی نکردم، اما معلمان و هنرمندان بزرگ نقل قول های به یاد ماندنی در این زمینه دارند. “قبل از اینکه بتوانید قوانین را بشکنید، باید قوانین را بشناسید” و “برای ایجاد دنیای خود ابتدا باید دنیای واقعی را درک کنید.”
اگر قوانین شکنان را مطالعه کنید، می بینید که همه آنها مبنایی برای یادگیری دنیای واقعی، اصول اولیه و تکامل از آنجا داشتند. قوانین عبارتند از درک اساسی از چیدمان، نوع، عناصر رنگ، تصویر و عکاسی و اینکه چگونه چشم آنها را می بیند و مغز وقتی همه آنها را در کنار هم قرار می دهد رمزگشایی می کند.
تصویر/تصویر کوچک ویژه، تصویر شبکه از طریق Shutterstock.
بدون دیدگاه