تایپوگرافی، به زبان ساده، چینش تایپ به منظور تسهیل ارتباط است. بهعنوان یک هنر، صدها سال است که وجود دارد، اما فرم وب هنوز در مراحل ابتدایی خود است – بدون شک تایپنویسان در یک دهه آینده از کمبود خط تیره یا نیم فاصله ما نفس میکشند.
در وب، تایپوگرافی تا حد زیادی با محدودیت های آن تعریف می شود. ما به سادگی کنترلی را نداریم که تایپوگراف های چاپی آن را بدیهی می دانند. برای تولید تایپوگرافی وب خوب، باید اصول اولیه را به درستی دریافت کنید – زیرا اصول اولیه تنها چیزی است که ما در دسترس داریم.
متاسفانه اگر «تایپوگرافی» را در گوگل جستجو کنید، به سرعت متوجه میشوید که وب مملو از توصیههای ضعیف است که شما را به سمت تولید آثار ضعیف سوق میدهد. در اینجا برخی از بدترین افسانههایی که در پوشش نصیحت یافتهایم، و دلایلی که باید آنها را نادیده بگیرید، گردآوری شده است.
“ Sans-serif ها بهتر از سریف ها هستند”
افسانههای متعددی در رابطه با سریفها و سانسریفها و نقشهای ترجیحی آنها در طراحی وجود دارد. اغلب تکرار شده این است که sans-serif ها روی صفحه نمایش بهتر عمل می کنند زیرا سریال ها جزئیات زیادی دارند که نمی توانند به خوبی در پیکسل ارائه شوند.
عیب این استدلال این است که چشم انسان حروف جداگانه را نمیخواند، بلکه اشکال کلمات را اسکن میکند. شکل های کلمه ای که سریف ها به ایجاد آنها کمک می کنند. در حالی که این درست است که بسیاری از جزئیات در فونتی که به صورت آنلاین با 16pt یا کمتر نمایش داده میشود گم میشود، این موضوع در مورد serifs و sans-serifs صادق است. گرجستان، Officina Serif، و Sabon همه گزینه های عالی برای متن بدنه روی صفحه هستند و همگی سری هستند.
هنگام انتخاب یک تایپ فیس مشخص کنید که آیا برای کاری که در نظر دارید طراحی شده است یا خیر، sans-serif ها و serif ها تقریباً برای هر کاری در دسترس هستند و کم و بیش به خوبی یکدیگر را انجام می دهند.
“همیشه از مقیاس تایپوگرافی استفاده کنید”
هرکسی که تایپوگرافی را مطالعه کرده باشد از مقیاس تایپوگرافی آگاه خواهد بود. به این ترتیب اجرا می شود: 6، 7، 8، 9، 10، 11، 12، 14، 16، 18، 21، 24، 36، 48، 60، 72. در قرن شانزدهم توسعه یافت و هنوز در بیشتر برنامه های طراحی استفاده می شود.
شنیدهام که برخی از طراحان محترم از آن به عنوان مقیاس موسیقی طراحی بصری یاد میکنند و دور شدن از آن معادل نواختن یک نت بینظیر است. با این حال، برای گسترش این منطق، محدود کردن اندازه ما به مقیاس تایپوگرافی معادل تنها پخش موسیقی با استفاده از مقیاس C-major است. با رکوردهای دیزی گیلسپی خداحافظی کنید.
استفاده از مقیاس تایپوگرافی a مطمئناً به ایجاد یک سلسله مراتب بصری کمک می کند، اما استفاده از مقیاس تایپوگرافی یک “قاعده” باقی مانده از زمانی است که فونت ها چیزهای فیزیکی بودند و تغییر هزینه دارد.
علاوه بر این، با اندازهگیریهای متفاوت در فونتهای مختلف – 18pt Gill Sans به اندازه 18pt Minion نیست – معمولاً معرفی یک تایپفیس دوم مقیاس را به هر حال میشکند.
یک مقیاس تایپوگرافی یک ابزار عالی برای شروع ساخت یک طرح است، اما هرگز اجازه ندهید که ریاضیات کار طراحی شما را دیکته کند.
“تایپوگرافی عالی نامرئی است”
از خود بپرسید، “چرا باید تایپوگرافی نامرئی باشد؟” پاسخ این است که تایپوگرافی (یا به طور کلی طراحی) که توجه را به خود جلب می کند، توجه را از موضوع خود دور می کند.
همانند بسیاری از افسانهها، این یکی حاوی ذرهای از حقیقت است: تایپوگرافی عالی هنگام طراحی برای مطالعه طولانی قابل مشاهده نیست. 4 اگر در Futura تنظیم شده باشد.
با این حال، خواندن گسترده در وب نادر است و نقش تایپوگرافی معمولاً شامل تقویت نام تجاری است.
مشهورترین نمونه از یک طراح که این قانون را زیر پا می گذارد، طرح دیوید کارسون در سال 1994 برای مجله Ray Gun است که در آن مصاحبه ای کامل با برایان فری در Zapf Dingbats انجام داد. اغلب از آن به عنوان طراحی بد یاد می شود، زیرا سخنان فری به خوانندگان مجله اطلاع داده نمی شد (در واقع در صفحات پشتی مجله به طور کامل خوانا تجدید چاپ می شد). با این حال، نه فری و نه طرفداران وفادار او مشتری کارسون نبودند. مشتری او مجله Ray Gun بود که تصویری سرکش داشت. بیست سال بعد هنوز هم یک گسترش بحث برانگیز است، من آن را تمام شده می نامم.
درس این است که برای نزدیک شدن به طراحی تایپوگرافیک، ابتدا باید اهداف خود را مشخص کنید. اگر در حال طراحی یک وبلاگ هستید، بله، خوانایی – و در نتیجه نامرئی بودن – در طراحی شما نقش اساسی خواهد داشت، با این حال برای اکثریت قریب به اتفاق وب سایت های تجاری تقویت نام تجاری، و کیفیت هایی که تایپوگرافی رسا به آن نفوذ می کند بسیار ارزشمندتر است.
“طرح خود را با فونت های متعدد تست کنید”
این افسانه از سهولتی که برنامههای طراحی به ما اجازه میدهند فونتها را تغییر دهیم، رشد کرده است. با در نظر گرفتن این واقعیت که تغییر فونت آسان تر از تغییر فونت است، از اینکه فکر می کنید تمرین ارزشمندی بود بخشیده خواهید شد.
با این حال، اگر فونتها را تغییر میدهید تا ببینید چگونه به نظر میرسد، نکته را از دست دادهاید. ارتفاع خط، ردیابی، کنتراست و اندازهگیری، و غیره، طراحی شما است، و به شدت به انتخاب نوع تایپ شما بستگی دارد.
زمان تغییر فونتها ساعت 9:15 صبح در روز اول است. آن را درست انجام دهید و سپس ادامه دهید. اگر پس از تنظیم کامل طرحبندی، فونت انتخابی خود را دوباره بررسی میکنید، به احتمال زیاد باید از ابتدا شروع کنید.
“حرفه ای ها از فونت های رایگان استفاده نمی کنند”
بیاعتمادی ذاتی در اکثر مردمی که در یک جامعه سرمایهداری زندگی میکنند وجود دارد، ما تمایل داریم فرض کنیم که هر چیزی ارزش پولی دارد و هر چیزی که مجانی داده شود ارزشی ندارد.
من اولین کسی هستم که در صورت نیاز، کارت اعتباری را با مجموعهای از فونتهای زیبا به حداکثر برسانم، اما اغلب لازم نیست. روشی که مردم برای کسب درآمد از کسب و کار خود انتخاب میکنند، در فضای آنلاین بسیار متفاوت است. به عنوان مثال، یافتن کارخانههای ریختهگری که فونتهای معمولی حروف چاپی خود را ارائه میدهند، در حالی که برای فونتهای «حرفهای» مانند تغییرات با کلاههای کوچک، حق بیمه دریافت میکنند، غیرعادی نیست. همچنین اغلب شرکتهای بزرگی مانند Google و Mozilla را میبینید که حروف چاپی شرکتی خود را به صورت رایگان ارائه میدهند.
مطمئناً درست است که بسیاری از فونتهای رایگان ضعیف هستند، اما به همین ترتیب، من قیمت فونتهایی را به صدها دلار دیدهام که از استفاده از آنها خجالت میکشم.
شما یک طراح هستید، از چشمان طراح خود برای انتخاب تایپ درست استفاده کنید. هنگامی که آن را پیدا کردید، سپس برچسب قیمت را بررسی کنید.
“شما باید قوانین را بدانید تا آنها را زیر پا بگذارید”
این افسانه نه فقط در تایپوگرافی، یا به طور کلی برای طراحی، بلکه در هر زمینه خلاقانه اعمال می شود. اگر در حال حاضر یک حسابدار در جایی برای کارآموزی با این عبارت سخنرانی کند، تعجب نمی کنم.
تقریباً به این معنی است: که اگر میخواهید قوانین را زیر پا بگذارید، باید آگاهانه و عمدا این کار را انجام دهید تا کار خوب تولید کنید.
مشکل من با این موضوع این است که بسیاری از طراحان قوانین، دستورالعملها، پیشنهادات و نکات را بهعنوان اصولی میپذیرند و بدون چون و چرا از آنها پیروی میکنند. چگونه بفهمیم که اندازه گیری بهینه برای یک ستون متن حدود 65 کاراکتر است؟ زیرا این همان چیزی است که قبلاً کار می کرد. طراحان از کجا می دانستند که قبلا کار می کند؟ چون کسی آن را امتحان کرد.
با توسعه فناوری و اهداف، قوانین ناگزیر باید با آنها تغییر کنند. آیا 65 کاراکتر نشان دهنده عرض ستون بهینه برای طراحی پاسخگو است؟ آیا حتی باید عرض ستون را تحمیل کنیم؟ ما نمی توانیم بدانیم، زیرا هنوز آن را به اندازه کافی امتحان نکرده ایم. ما، به عنوان یک جامعه، در حال یادگیری هستیم.
پس من میخواهم این آخرین افسانه را چگونه بازنویسی کنیم: باید قوانین را زیر پا بگذارید تا آنها را بشناسید.
تصویر/تصویر کوچک ویژه، تصویر چشم از طریق Shutterstock.
بدون دیدگاه