طراحی خوب پیوندهای قوی با احساسات دارد: این چیزی است که طراحان می دانند و می فهمند. متأسفانه، در جهانی که توسط SEO و تکامل بی پایان فناوری وب هدایت می شود، فراموش کردن آن بسیار آسان است.
احساس در هسته یک هویت تجاری مستحکم قرار دارد. بهترین لوگوها و برندها، بهترین تجارب چاپی و دیجیتالی، احساسات بسیار خاصی را با هدفی خاص به تصویر می کشند و بیان می کنند. بانکها بر خوشبینی، اعتماد به نفس تمرکز میکنند و بسیاری اکنون در حال بررسی دوستانه بودن و نزدیکبودن هستند. سایت های ورزشی هیجان، درام و عزم بدون سازش را که ما در مورد بازی یا تماشای آن دوست داریم، تراوش می کنند. در سطوح مختلف تا حد امکان، ما به دنبال ایجاد ارتباطاتی هستیم که به ما در فروش، تبلیغ یا روشنگری کمک می کند. احساس پل، پیام رسان و نقطه تماس ضروری است.
پاسخ احساسی ما به طراحی، از زیبایی بصری آن گرفته تا تجربه ای که ایجاد می کند، بخشی فیزیولوژی، بخشی ریاضی و بخشی راز است. این در مورد رویکرد ما در طراحی نیز صادق است و باز هم: بیشتر از جنبههای زیباییشناختی به ما اطلاع میدهد. احساس نیز در بهترین ساختار و استراتژی آن وجود دارد.
افراد طرحی را که افراد را نادیده می گیرد نادیده می گیرند. – فرانک کیمرو
احساسات را چگونه انجام می دهید؟
شما می توانید در طراحی از چندین جهت مختلف به احساسات دست پیدا کنید:
1. شرکت
ویژگیهای احساسی کسبوکاری را که نمایندگی میکنید، شناسایی و بیان کنید.
2. بازار
به احساسات محرک مشتری هدف شما، هم آن احساسات پیرامون نیازهای آنها (منفی، مانند ناامیدی یا ترس، و هم موارد مثبت، مانند انتظار یا کنجکاوی) و هم احساسات آنها زمانی که خرید آنها این نیازها را برآورده می کند احساس می کند (تحقیق نشان می دهد که هر دو روش می توانند کار کنند، اما باید آزمایش کنید).
آیپاد اولین پخش کننده mp3 نبود، اما اولین دستگاهی بود که لذت بخش بود. – تیم براون، مدیر عامل IDEO
3. شما
آن را شخصی کنید. طراحان ستاره راک فقط در مورد کار با مشتریانی که دوست دارند صحبت می کنند. طراحان راک که هنوز ستارههای راک نیستند اغلب احساس میکنند به جایی نرسیدهاند که بتوانند انتخاب کنند، اما هنوز هم میتوان از جرقه و ارتباط بین خود و مشتریانمان الهام گرفت. علاوه بر کسانی که بهخصوص روی آنها کلیک میکنیم، میتوانیم ویژگیهایی را که در شخص (یا شرکتی) که برای آن طراحی میکنیم تحسین میکنیم، جستجو کرده و روی آنها تمرکز کنیم.
هر سه این جهت موثر هستند، زیرا هر سه، زمانی که به طور واقعی به آنها نزدیک شود، در هم تنیده می شوند. اگر یکی از این موارد وجود نداشته باشد، در خطر لغزش از اتصال به دستکاری
هستید.
تنها نکته مهم در مورد طراحی نحوه ارتباط آن با افراد است. – ویکتور پاپانک
سکس (یا احساساتی بودن) فروش دارد؟
دستکاری عاطفی ممکن است موفقیت آمیز به نظر برسد، اما اگر محصول یا خدمات شما نتواند به وعده خود عمل کند، موفقیت کوتاه مدت است. با ترس از اینکه جنس مخالف آنها را طرد کند، حتی اگر خریداران مد یا عطر به سرعت متوجه نشوند کالایی که خریدهاند بیمزه است، همچنان به سمت اصلاح سطحی بعدی میروند.
طراحی یک محصول، طراحی یک رابطه است. – استیو راجرز
این تجربه هیچ تفاوتی با تجربههایی که در زندگی خود با افراد دستکاری داشتهاید ندارد. مطمئناً یک بار میتوان فریب خورد، اما به مرور زمان متوجه میشوید که چه کسی سر شما را به هم میزند. ممکن است یک هفته یا چند سال طول بکشد، اما در نهایت، شما را ترک خواهید کرد. همچنین به دوستان خود هشدار می دهید.
آیا احساسات واقعاً اینقدر ناملموس است؟
بیایید در مورد آن فکر کنیم…
تکلیف خود را انجام دهید
آیا مشتری هدف خود را شناسایی کرده اید؟ (بله، شما حتی باید این کار را برای سایت نمونه کار آزاد خود انجام دهید.) مشتریان و مشتریان بالقوه شما نه تنها احساساتی دارند، بلکه احساساتی نیز دارند که در یک کلمه قابل بیان نیست.
طراحی جستجوی تعادل جادویی بین تجارت و هنر است. هنر و صنایع دستی؛ شهود و عقل؛ مفهوم و جزئیات؛ بازیگوشی و رسمی؛ مشتری و طراح؛ طراح و چاپگر؛ و چاپگر و عمومی. – والری پتیس
به همین دلیل، به ترس، اعتماد به نفس، دوست داشتن، خشمگین و غیره بسنده نکنید. باید عمیقتر کاوش کنید. اگر این تئاتر بود، ما از صحنه، جایی که عبارات بزرگ و ساده باید فریاد بزنند به پشت سالن می رفتیم، به سمت فیلمبرداری، جایی که نماهای نزدیک نه تنها عشق را آشکار می کرد (مثلاً برای یک سایت دوستیابی)، اما لطافت، محافظت و هیجان سرگردان کننده یک عاشقانه کاملاً جدید. هرچه جزئیات و جزئیات بیشتری را بتوانید دریافت کنید، ارتباط شما عمیق تر و موثرتر خواهد بود و ارتباط عمیق تر خواهد بود.
اگر علاقه مند به کسب اطلاعات بیشتر در مورد شناسایی مشتریان هدف هستید، در مورد شخصیت ها و نمایه های خریدار تحقیق کنید. این مقاله عمیق از طرفداران بازاریابی در Buyerology به شما کمک می کند که از فریبکاران فرار کنید.
کلمه E دیگر
همدلی و بدبین بودن واقعاً دشوار است، شاید حتی غیرممکن. وقتی در حال توسعه ایده هستید، بدبین درونی خود را برای نوشیدنی بفرستید. در حالی که آنها دور هستند، اجازه دهید خود را تحت تأثیر مفاهیمی که در حال بررسی هستید تحت تأثیر قرار دهید. به اندازه مشتری خود در مورد پتانسیل کسب و کار جدیدشان (یا مرحله کسب و کار جدید) هیجان زده باشید.
برای بازگشت به مثال سایت دوستیابی، آنقدر سابق خود را ببخشید تا اولین پرتاب شگفت انگیز خود را به خاطر بسپارید. برای مثال چالش برانگیزتر، امکانات احساسی آن برنامه مدیریت زمان جدید کمی کمتر از هیجان را کشف کنید. حدس من این است که وقتی آن را میخوانید، یک «آه؟» کوتاه میزنید؟ ضربه زد و سپس بدون کمک من جهش کرد. با این حال، والدین جدید حرفهای و/یا مضطرب با دستگاه تلفن همراه، مشغول و با اعتماد به نفس، میتوانند حداقل از پنج ویژگی تعیینکننده دیگر استفاده کنند. آیا آنقدر سرشان شلوغ است که احساس شکستگی می کنند؟ آیا آنها رویاهای وحشیانه ای دارند که در یک سفر جاده ای خانوادگی (یا یک دوش گرفتن ده دقیقه ای) فشار بیاورند؟
طراحی روح بنیادی یک خلقت ساخته دست بشر است که در نهایت خود را در لایه های بیرونی متوالی محصول یا خدمات نشان می دهد. – استیو جابز
نتیجه گیری
در حالی که طراحی با یک برنامه و یک هدف زیبایی شناسی است، زمانی که نقشه و هدف کل تصویر انسان را تحت الشعاع قرار می دهد، نقش خود را به عنوان طراح از دست می دهیم و نمی توانیم ارتباطاتی را که هدف آن بودیم برقرار کنیم.
در مواجهه با دیگر خواستههایی که با کار طراحی و طراحی دیجیتال همراه است، باید جای بزرگی را برای خواستههای احساسی آن ایجاد کنیم. سرمایهگذاریهای شخصی شما در حوزههای فنی، بازاریابی و هوش تجاری قطعاً باید بخشی از مهارت شما باشد، اما برای رسیدن به مهارت، هوش عاطفی ضروری خواهد بود.
مردم فکر می کنند که طراحی یک ظاهر طراحی است. طراحی سبک نیست این در مورد شکل دادن به پوسته و عدم توجه به جرات نیست. طراحی خوب یک نگرش رنسانس است که فناوری، علوم شناختی، نیاز انسان و زیبایی را ترکیب می کند تا چیزی را تولید کند که جهان نمی دانست آن را از دست داده است. – پائولا آنتونلی
چه کاری می توانید انجام دهید تا مطمئن شوید که به طور آگاهانه و مؤثر احساسات را در مراحل کلیدی فرآیند طراحی خود فاکتور می کنید؟ برای بسیاری از ما، ناخودآگاه است و تعدادی از طراحان ترجیح میدهند آن را به همین شکل حفظ کنند. مطمئناً به نظر می رسد که با روحیه آن در تضاد است که آن را به یک آیتم چک لیست تبدیل کنید.
با این وجود، اگر بخشی طبیعی از فرآیند شما نیست، باید آگاهانه انتخاب کنید که آن را بگنجانید و به خود یادآوری کنید. تحقیق در مورد موضوعات هوش هیجانی و احساسات در طراحی. آن را برای خود دوباره تعریف کنید، و اگر قبلاً وجود ندارد، آن را به “مانیفست” طراحی شخصی خود اضافه کنید (هر شکلی که باشد).
بدون دیدگاه