به عنوان یک طراح از شما انتظار می رود که غیرممکن ها را محقق کنید. بارها و بارها از شما انتظار می رود که یک فرآیند فوق العاده پیچیده را انجام دهید و آن را آسان، ساده و زیبا کنید. وقتی به خوبی از آن استفاده شود، احساس می کنید یک ستاره راک هستید.
وقتی نتوانیم آن انتظارات سنگین را برآورده کنیم، باعث میشود بسیاری از ما احساس بیحالی کنیم. طراحان ذاتاً کمال گرا هستند، ما بدترین منتقد خودمان هستیم. ما این اشتباهات را شخصی میگیریم، گویی همه چیز را به نوعی خراب کردهایم.
اما این لحظات دلسرد کننده، اگر آنها را بپذیرید، فرصت های باورنکردنی برای رشد و یادگیری هستند. در اینجا یک راز کوچک کثیف وجود دارد: بیشتر اشتباهاتی که مرتکب می شوید تقصیر شما نیست. بخش وحشتناک اینجاست: به هر حال به خاطر آنها مجازات خواهید شد.
آنچه ما از دست می دهیم دانش مردم است
اینطور نیست که طراحان یک کار یا پروژه جدید را با هدف خراب کردن چیزها شروع کنند. در مورد بسیاری از ما در واقع برعکس است. ما روی جزئیات کوچک وسواس داریم، چیزهای بی اهمیتی که اکثر مردم احساس می کنند مهم نیستند. اکثر طراحان به اهمیت توجه به جزئیات پی می برند.
مشکل این نیست. این چیزی است که ما نمی دانیم. چیزهایی که به ما آموزش داده نشدهاند، تأثیر زیادی بر کار ما دارند.
اگر به طور رسمی (یا غیررسمی) آموزش دیده اید، تشویق می شوید که هنر خود را مطالعه کنید. از شما انتظار می رود اصول طراحی، در مورد ارتباطات، دینامیک بصری و رنگ، رنگ و غیره را یاد بگیرید و درک کنید. اما چیزی کم است.
آنچه ما از دست می دهیم شناخت مردم است. به طراحان آموزش داده نمی شود که افراد را در مدرسه مطالعه کنند. ما مهارت خود را میدانیم و زیباییشناسی را درک میکنیم، اما هرگز آموزش عمیقی به افراد نمیدهیم.
فقدان درک ما باعث ایجاد شکاف دانشی می شود. این شکاف بر طراحیهای ما تأثیر میگذارد و ما را به اشتباهات UX بسیار رایج اما غیرمنتظره سوق میدهد.
اشتباه UX 1: با فرض اینکه کاربران بیشتر از انجام می دهند
طراحان افراد معقولی هستند. آنها زمان زیادی را صرف پرداختن به رابطهای کاربری میکنند، بنابراین دانش شهودی از نحوه کار چیزها در وب دارند.
“این عقل سلیم است!” به خود می گویند فقط عقل سلیم نیست این دانش مشترک برای شما، طراح است. شما زمان قابل توجهی را در این محیط می گذرانید، بنابراین فقط آن را دریافت می کنید.
شما یک حرفه ای هستید. کاربران؟ نه چندان. به همین دلیل است که این فرضیات بسیار ویرانگر هستند. ما کاربران را فرض می کنیم:
- بدانید کدام سوال را بپرسید
- کنترل ها را درک کنید
- معنای نمادها، نمادها و نشانهای ما را بدانید
- توجه بی دریغ آنها را به ما معطوف کنید
- دستورالعملهایی را که به آنها میدهیم میخواند یا دنبال میکند
- می دانند چگونه آنچه را که می خواهند پیدا کنند
مشکل را می بینید؟ این فرضیات منطقی هستند. اکثر طراحان این فرضیات را مطرح کرده اند. و مشکل در همین جاست. این فرضیات مبتنی بر واقعیت نیستند.
- بعضی از کاربران بی اطلاع هستند
- برخی برای اولین بار کنترل های ما را می بینند و استفاده می کنند
- دیگران تصاویر ما را گیج کننده می دانند
- تعدادی از آنها چند کار پریشان هستند که زمان یا منابع کمی دارند.
- دیگران از پیروی از دستورالعمل های شما خودداری می کنند
- در حالی که بیشتر آنها مطمئن نیستند که بدانند به چه چیزی نگاه می کنند
وظیفه شما به عنوان یک طراح هدایت و نازک کردن گله است. کسانی که برای شما مناسب هستند را مرتب کنید، آنها را در فرآیند خود حرکت دهید و آنها را به خط پایان برسانید. باید در را به همه نشان داد.
اشتباه UX 2: طراحی برای کاربر
طراحی برای کاربر. طراحی برای کاربر! در طول سال ها این نصیحت در سر ما کوبیده شده است. به ما گفته شده است که روی نیازهای کاربر تمرکز کنیم، چیزهایی را برای آنها و پیرامون آنها طراحی کنیم.
این یک ایده وحشتناک است.
“چرا؟” زیرا این توصیه اغلب به صورت بی رویه ارائه می شود. کاربران مترادف با مخاطب هدف نیستند. کاربرانی که با طراحی شما تعامل دارند، همیشه «کاربران» مورد نظر شما نیستند.
برای مثال گوگل را در نظر بگیرید. آنها اکثریت قریب به اتفاق توجه خود را بر روی کاربران خود متمرکز می کنند. آنها چه کسی را “کاربر” خود می دانند؟ جستجوگران آنها مقدار زیادی از زمان خود و میلیاردها دلار را بر روی بهبود اوضاع برای جستجوگران متمرکز می کنند.
آیا آنها تنها «کاربرانی» هستند که دارند؟ در واقع نه. همانطور که مشخص است، آنها چندین نوع از آنها دارند.
- تبلیغکنندگان: Google میداند که تبلیغکنندگان هر چیزی را که به آنها بدهند، میپذیرند. آنها به ناشران و تبلیغکنندگان میگویند که انتظار دارند وب چگونه باشد. با Google مخالف باشید، کارها را به روش خود انجام دهید و به خاطر آن مجازات خواهید شد.
- رباتها: Google بهشدت ترافیک غیرمعمول (رباتها) را از سایت آنها مسدود میکند. این بدان معناست که میلیونها نکته مثبت نادرست، جستجوگران مسدود شدهاند.
- کلاهبرداران: Google وب سایت های فریبنده را مسدود می کند; میدانید، آنهایی که با آن دکمههای دانلود جعلی هستند که باجافزار را روی رایانه شما نصب میکنند؟
- جستجوگران: افراد معمولی که به دنبال چیزی، هر چیزی آنلاین هستند. این افراد گوگل را پول خود می کنند. آنها روی تبلیغات خود کلیک می کنند، از برنامه های خود استفاده می کنند، نرم افزار خود را دانلود می کنند. آنها مخاطبان هدف Google هستند، بلیط غذای آنها.
Google تمام تلاش خود را می کند تا تجربه کاربری را برای کسانی که با اهدافشان در تضاد هستند خراب کند.
تجربه کاربری Google تقریباً به طور کامل روی کاربران آن متمرکز است. تجربه کاربر تا حدی افراد (یا رباتهایی) را که در آن لیست نیستند مستثنی میکند.
اگر تبلیغ کننده ای هستید که در جستجوی هرزنامه هستید، حذف شده اید. اگر رباتی هستید که محتوا را از نتایج جستجوی خود حذف می کنید، مسدود شده اید. Google تمام تلاش خود را می کند تا تجربه کاربری را برای کسانی که با اهدافشان در تضاد هستند خراب کند.
میدانم، میدانم، هدف پشت “طراحی برای کاربر” قرار بود توجه طراح را بر روی مخاطبان هدف خود متمرکز کند. اما این چیزی است که بسیاری از طراحان از آن غافل هستند، که منجر به…
اشتباه UX 3: عدم اصطکاک کافی
وقتی نوبت به طراحی میرسد، “اصطکاک” مقاومتی در برابر هر عنصری در فرآیند است که شما طراحی کردهاید.
طراحان مشروط به این هستند که اصطکاک کاربر بد است. اگر ما چیزها را به درستی طراحی نکنیم، کاربران کاری را که ما می خواهیم انجام نمی دهند. این کمی ما را می ترساند.
همه وب سایت ها نیاز به اصطکاک دارند.
اگر به موسیقی گوش میدهید و صدای آن خیلی بلند است، چه میکنید؟ شما آن را رد می کنید، درست است؟ همین مورد در مورد اصطکاک. اصطکاک یک صفحه تنظیم صدا است. برای تنظیم کاربرانی که جذب میکنید، آن را بالا یا پایین کنید.
در اینجا نحوه استفاده سایر وب سایت ها از اصطکاک آمده است.
- Craigslist: از آن متنفر است که یک آگهی را 50 بار مجدداً پست کنید. آنها با Ghosting. هرزنامه ایجاد کنید، تبلیغ خود را بارها مجدداً پست کنید و آگهی شما بی سر و صدا از دیگران پنهان می شود.
- Google: از شما میخواهد که با آنها محترمانه رفتار کنید. از سایت سوء استفاده کنید، سعی کنید محتوا را از نتایج جستجو حذف کنید و بهعنوان غیر معمول پرچمگذاری میشوید رفتار. هشدارها را نادیده بگیرید و مسدود می شوید.
- Quora: یک سایت پرسش و پاسخ است. آنها یک سیاست ساده دارند. خوب باش، محترم باش کسانی که این سیاست را نادیده می گیرند، هشدار داده می شوند، مسدود یا ممنوع می شوند. سیستم آنها به گونه ای طراحی شده است که تجربه کاربر را به حداکثر می رساند و اطمینان حاصل می کند که Quora مکانی امن برای دیگران باقی می ماند.
اصطکاک یک مشکل برای طراحان است. آنها یا نمیدانند که چگونه شمارهگیر را تنظیم کنند تا کاربرانی را که میخواهند جذب کنند یا نمیدانند که شمارهگیر وجود دارد. این بدان معنی است که آنها یا مستعد واکنش بیش از حد هستند یا به طور مزمن مورد سوء استفاده قرار می گیرند.
اما به چه شکل است؟
- قرار دادن فرمهای کپچا در فرم تماس با سه یا چهار فیلد.
- افزایش غیرضروری تعداد مراحل در هر فرآیند معین، افزایش خروج کاربر.
- صفحات طولانی پر از دیوارهای متن و اطلاعات بصری مشابه.
- استفاده از تعداد زیادی فیلد فرم در صورتی که کمتر انجام شود. افزایش خستگی و بی علاقگی کاربر.
- عدم استفاده از فیلدهای فرم کافی، بنابراین هر کسی و همه به هر چیزی که طرح شما ارائه می دهد دسترسی پیدا کنند.
- تصاویر عمومی، سهام عکس ها و تصاویر معنا و درک را کاهش می دهند. آنها مقاومت کاربر را افزایش می دهند.
- درخواست اطلاعات شخصی یا مالی از یک کاربر در حالی که تمام تلاش خود را میکنید تا از نمایش عکسهای صورت خود، بیان اینکه چه کسی هستید، یا هر چیزی در مورد داستان خود اجتناب کنید.
اصطکاک در اشکال و اندازههای مختلف وجود دارد، اما این چیزی است که بسیاری از طراحان در تلاشند تا سر خود را به اطراف بپیچند.
UX Mistake 4: به رئیس خود آنچه می خواهند بدهید
اجتناب از این اشتباه UX به شجاعت زیادی نیاز دارد. اما به چیز مهمتری نیز نیاز دارد: درک روشنی از هدف.
آن قطعه ای که شما طراحی می کنید، قرار است چه کاری انجام دهد؟ وب سایتی که در حال توسعه آن هستید، هدف چیست؟
پاسخ واضح و قطعی به این سوال الزامی است
و دلیل اجباری بودن آن چیست؟ رئیس شما، کمیته، یک مشتری، یکی از مسئولین از شما می خواهند که بر خلاف آن هدف حرکت کنید. بدتر این است که می دانید چه اتفاقی قرار است بیفتد.
تجربه شما به شما می گوید که پایان خوبی نخواهد داشت. اگر آنچه را که می خواهند به آنها بدهید، اوضاع آنطور که باید پیش نمی رود. ممکن است به طرز بدی شکست بخورد. همراهی با رئیس آسان است. “آنها هستند که چک ها را امضا می کنند، من همان کاری را که به من گفته شده است انجام می دهم.”
بسیار مهم است که صحبت کنید
مهم است که برای رئیس خود بجنگید، حتی زمانی که او از جنگیدن برای خودش امتناع می کند. اگر از شما چیزی می خواهند که به آنها صدمه می زند، صحبت کنید. خبر بد را برسانید از آنها بخواهید اشتباهی که مرتکب می شوند را درک کنند.
عادت به صحبت نکردن به این معنی است که مجموعه شما با کارهای متوسط پر می شود.
بیشتر طراحان این کار را انجام نمی دهند. آنها می ترسند شغل خود را از دست بدهند یا به حرفه خود لطمه بزنند. اگر چیزی نگویید دقیقاً همان اتفاقی می افتد. چگونه من می دانم؟ تجربه. این اشتباهات احتمالاً به مجموعه شما ختم می شود. عادت به صحبت نکردن به این معنی است که مجموعه شما با کارهای متوسط پر می شود.
و کارفرمایان A-player، آنهایی که دوست دارید با آنها کار کنید؟ آنها می توانند بگویند. به اندازه کافی از این اشتباهات مرتکب شوید و پنهان کردن آن دشوار می شود.
اگر کاری برای این اشتباهات انجام ندهید چه می شود؟
اگر بخشی از تیمی باشید که در آن تصمیمات برنامه ریزی و طراحی قبلاً گرفته شده است؟ آن را با دیگران در تیم خود صحبت کنید. با شواهد محکم (مانند تحقیقات، گزارش ها، داده ها و غیره) پرونده خود را مطرح کنید. سپس، موضوع خود را با تصمیم گیرندگان مطرح کنید. غیرممکن به نظر می رسد، اما قطعاً شدنی است. فقط کم شروع کنید و آهسته حرکت کنید.
شما یک حرفه ای هستید. شما ابزارهایی را دارید که برای یافتن اشتباهات UX که دیگران از دست می دهند، نیاز دارید. شما پیچیده را آسان، ساده و زیبا می کنید.
بدون دیدگاه