وقتی برای اولین بار یک طراح وب سایت را دیدم که لیست قیمت های لباسشویی را در سایت خود قرار داده بود، از وحشت نفس نفس زدم. در حلقههای طراحی که در آن سفر کردم، سروصدا ایجاد کرد. هیچ کس با این مفهوم موافق نبود. سپس، یک صاحب شرکت طراحی معتبر اعلام کرد که قصد دارد آن را امتحان کند.
او گفت که فکر میکند با ارسال قیمتهای خود، با استفاده از هزینههای اولیه، افرادی را که میخواهند قیمتهای زیرزمینی مقرون به صرفه داشته باشند، از بین ببرد و در زمان عدم پرداختن به آنها برای جلسات اولیه و خلاصههای خلاقانه صرفهجویی کند. ، فقط باید به او گفته شود که 10000 دلاری که او برای وب سایت ها اعلام کرده است 9750 دلار بسیار زیاد است.
وقتی او آن را اینطور بیان کرد، منطقی بود. مجموع زمانی را که فرد در اولین جلسه صرف میکند، گوش دادن به صحبتهای مشتری احتمالی در مورد آنچه میخواهد، توضیح دهید که چگونه خدمات شما به آنها کار میکند، با یک خلاصه خلاقانه کوتاه دنبال کنید و سپس توضیح دهید که چرا این کار درست است را محاسبه کنید. روشی برای ایجاد یک وب سایت مناسب، او حداقل 75 درصد از افرادی را که «فقط در حال مرور» یا بررسی هزینه ها در مسیرشان به یک سایت جمع سپاری هستند، حذف می کند.
بحث آغاز می شود…
اینترنت، خود فناوری، بر نحوه تجارت همه ما تأثیر گذاشته است. ظهور Amazon.com و تأثیر آن بر بخشهای خردهفروشی خاص (مانند خردهفروشی اسباببازی و کتاب). ما به سهولت خرید نقطه و کلیک عادت کرده ایم. شخصاً ترجیح می دهم قبل از خرید محصول را در دستانم بگیرم. من دوست دارم قبل از خرید، به بسته نگاه کنم، صفحات را ورق بزنم، لباس و کفش را امتحان کنم. متأسفانه، این گزینه در حال ناپدید شدن است.
برخی میگویند که این یک کلاهبردار است و نه طرفدار، اما ظاهراً جامعه با ورشکستگی و بسته شدن فروشگاههای خردهفروشی و زنجیرهای موافق نیست. این چه تاثیری بر صنعت طراحی دارد؟
همیشه پروژههای طراحی هستند که نیاز به لمس شخصی دارند. جلسات، خلاصه ها، رفت و برگشت ها و مذاکرات برای هزینه های مربوطه… به دنبال آن بحث و جدل و عدم پرداخت آن. وقتی برای پروژههای بزرگ اتفاق میافتد، ضروری است، اما با داشتن مشتریان شرکتهای بزرگ، شاهد افزایش درخواستها برای قیمتگذاری ثابت هستم که به من بهعنوان فروشنده «انعطافپذیری» را میدهد. همانطور که یکی از مشتریان قرارداد من را با یک ضمیمه به لیست خدمات ارائه شده برای هزینه ثابت بازگرداندند، “و هر چیز دیگری که ما لازم بدانیم” بیان کرد.
من آن اضافه را نپذیرفتم و پروژه را از دست دادم. به نظر من، به نظر میرسید که این جملههای پایانی باز میخواهند تا زمان مرگم خدمات ارائه دهم.
بیشتر مردم مفهوم لیست قیمت خدمات خلاقانه را اشتباه درک می کنند. مورد بحث و خشم بسیاری در میان برخی از همتایان محلی من، تبلیغی بود که توسط یک طراح ارسال شده بود که هر کار طراحی را به قیمت 299 دلار با بازبینی نامحدود وعده می داد. هر کدام؟ نامحدود؟ ما از اینکه طراح صنعت ما را به یک فروشگاه کفش با تخفیف تبدیل کرده بود، خشمگین بودیم. ما در مورد انتخاب یک مجموعه با قیمت 299 دلار و سپس استخدام طراح برای ایجاد یک وب سایت و مدام درخواست تغییرات برای اینکه ببینیم او قبل از شکستن چقدر پیش خواهد رفت، بحث کردیم.
وقتی افرادی که همه ما میشناختیم شروع به اعتراف به اضافه کردن لیست قیمت کردند، خنده فروکش کرد و بحثها شروع شد. چگونه می توان یک لیست قیمت ایجاد کرد که بتواند بدون رها کردن سؤال تغییراتی که مشتری می تواند برای تفسیر درخواست کند، سود ایجاد کند؟ چه نوع مشتریانی به دنبال آن هستند؟ آیا برخی از مشتریان را به تعویق می اندازد؟ ما شروع به فرمول بندی کردیم که لیست قیمت شامل چه مواردی است.
همه ما تصور خوبی از مدت زمان انجام یک کار متوسط داشتیم و همه نرخ ساعتی خود را در ذهن داشتند. ما صریح بودیم که وقتی یک لوگو با تحقیقات، طرحها، تغییرات و تحویل معمول به مشتری نقل قول میشود چه قیمتی دارد. ما در مورد اینکه همه ما از قبل چقدر هزینه دریافت کرده ایم و مدت زمان دریافت پرداخت های سی روزه پس از تحویل کار چقدر طول می کشد، بحث کردیم. به نظر می رسد پرداخت های سی روزه در بین مشتریان ما نادر بود و بحث در مورد سپرده های اولیه افزایش می یافت. اولین چیزی که همه ما بر سر آن توافق کردیم این بود که استفاده از لیست قیمت شامل 50% سپرده همراه با پرداخت نهایی پس از تحویل است. از آنجایی که بسیاری از ما فایلها را ایمیل میکنیم یا برای پروژههای دیجیتالی مانند وبسایتها آپلود میشوند، نگه داشتن کار برای باج تا پرداخت نهایی آسان است.
در مورد استفاده از PayPal یا کارت اعتباری و هزینههای مربوطه بحث و گفتگو شد. پاسخ این بود که فقط آن هزینه ها را در قیمت بگنجانید. مانند هر چیزی که به صورت آنلاین سفارش داده می شود، ما متوجه شدیم که مشتریان مایلند از کارت اعتباری خود برای پرداخت استفاده کنند. این روزها هنگام خرید، فوری، آسان و رایج است.
در ایجاد یک لیست قیمت، باید هیچ حفره یا سوء تفاهمی باقی نماند – این چیزی است که شما می پردازید و این چیزی است که دریافت می کنید. اکثر مردم استدلال می کنند که هر فهرستی نمی تواند تمام خواسته های مشتری را پوشش دهد. با همین تفکر، قراردادی برای یک پروژه نیز نمی تواند باشد.
همانطور که همه ما می دانیم، وقتی مشتری شروع به بحث در مورد خواستن آنچه می خواهد، علیرغم آنچه در ابتدا توافق شده بود، یک قرارداد معنایی ندارد. زمانی که من در موقعیت خدمات فوق العاده سرو کردن همبرگرهای چرب و سیب زمینی سرخ شده برای احمق های چاق کار می کردم، آنها بر سر اینکه مجبور به پرداخت هزینه برای بزرگ کردن سفارشات غذای نفرت انگیزشان بودند بحث می کردند. یک دلار خیلی زیاد بود. بنابراین، چه اتفاقی میافتد وقتی همان اسلوبها در حال سفارش یک وبسایت هستند و به آنها گفته میشود که باید 500 دلار برای بزرگ کردن لوگوی خود بپردازند؟ وقتی به چشمان این حرامزاده های ارزان قیمت از روی پیشخوان پلاستیکی نگاه می کردم، وقتی آنها مرا سرزنش کردند که هرگز این جمله را نشنیده ام، “همیشه حق با مشتری است!”
مدیر به ناچار سم بزرگ خود را بدون پرداخت هزینه به آنها می دهد. روزی که آن شغل کابوسآمیز را ترک کردم، خوشحالم که به کسانی که عبارت فوقالذکر را به کار میبرند، پاسخ میدهم: «فقط از افرادی که چیزی را رایگان میخواهند. دلار اضافی را بپردازید و بنشینید وگرنه در غذای شما تف خواهم انداخت!»
جدای از آن حکایت سرگرمکننده، که هنوز وقتی از کنار یک فستفود میروم آزارم میدهد، سه چیز وجود دارد که میتوان روی آن حساب کرد: اولی این که مردم دوست دارند قیمت پستشده را برای هر چیزی که قصد خرید دارند ببینند. و دوم: مردم در مذاکره برای قیمت مشکل دارند (از این رو مقالات متعددی در مورد نحوه مذاکره در مورد قیمت هنگام خرید خودرو وجود دارد). سومین مورد این است: حتی وقتی جلوی آنها املا می شود، مردم لیست قیمت ها را نمی خوانند یا نمی فهمند! 90٪ از احمقی هایی که منتظرشان بودم نمی توانستند بدون کمک من یک برگر ساده، سیب زمینی سرخ کرده و نوشابه سفارش دهند.
خلاقیتها با همین مشکل مواجه میشوند اما چربی کمتری دارند. من اغلب می شنوم که طراحان همتای من از مشتری شکایت می کنند که چیزی اضافی، تغییر کامل، برای مذاکره مجدد در مورد قیمت اصلی و سایر مشکلاتی که معمولاً با آنها روبرو می شویم می خواهد. وقتی در مورد قراردادی که با مشتری دارند می پرسم، اغلب می گویند که قراردادی ندارند. چرا؟ ترس! آنها فکر می کنند که درخواست از مشتری برای قرارداد باعث می شود مشتری پروژه را به آنها ندهد. به همین ترتیب، وقتی مشتری شروع به مذاکره میکند، احساس «نه» گفتن به کاهش قیمت ندارند.
یکی از دوستانم که به طنز گزنده اش معروف است به من می گوید:
«وقتی از من می پرسند چقدر شارژ می کنم؟ من پاسخ میدهم، بیشتر از متوسط معتاد به کرک شما، اما به طور قابل توجهی کمتر از یک آژانس کوچک. من یک قیمت پایه دارم که به صورت حضوری یا تلفنی آن را اعلام میکنم و سپس در صورت نیاز مالیات «مزاحمت» را اضافه میکنم – به شکل ساعتهای اضافی بیش از آنچه که معمولاً شارژ میکنم. نمیخواهید بازبینیها را در یک ایمیل زیبا و مرتب برای من ارسال کنید؟ رونق! مالیات مزاحم اعمال شد. این تعویض 2 دقیقه ای فقط 15 دقیقه برای آنها هزینه داشت. هر بار!»
بیایید به نمونههای ارسال قیمت نگاه کنیم…
در اینجا برخی از شرکتهایی هستند که قیمت خدمات طراحی را ارسال میکنند. بیایید ببینیم که آنها چگونه این کار را انجام می دهند. اولین نمونه از countrylovin.com ضعیفترین شرایط محافظت از خود را دارد. این دقیقاً همان چیزی است که مردم می ترسند مشکل ایجاد لیست قیمت باشد. هیچ کلمه ای در مورد بازبینی، تحویل، پرداخت ها، و غیره وجود ندارد. یک “هزینه اینجاست.”

GoDaddy.com، که بهخاطر آگهیهای تبلیغاتی کمی بیشتر از نیمه پورنوگرافیک معروف است، یک شرکت میزبانی وب بسیار محبوب و مانند اکثر شرکت های میزبانی وب، طراحی وب را ارائه می دهد. گزینه ای برای خودتان انجام دهید، بکشید و رها کنید، قالب و سایت تصویر را با هزینه ماهانه مستمر انجام دهید. کیفیت بخشی از قیمت نیست، اما چه تعداد از مشاغل کوچک و شرکت های انحصاری واقعاً هزینه را می دانند یا به آن اهمیت می دهند؟ وقتی طراحان شکایت میکنند که از آنها کار رایگان درخواست میشود، این توسط کسانی است که گزینه 4.99 دلار در ماه را دیدهاند.
وقتی صحبت از طراحی وب سفارشی برای مشتریان می شود، لیست قیمت آنها در دو قسمت ارائه می شود. بخش اول مروری سریع بر طراحی «استاندارد» و «پریمیوم» است، اما هزینهای یک بار نیست. شاید آنها فکر می کنند که مشتریان احتمالی محاسبه نمی کنند که هزینه ماهانه در شش ماه یا یک سال چقدر می شود. البته، پس از حذف سرویس چه اتفاقی برای “سایت طراحی شده سفارشی” شما می افتد؟ به نظر نمی رسد اطلاعاتی در این مورد پیدا کنم.



با این وجود، قیمتها…”رقابتی” هستند و اگرچه ممکن است برونسپاری و قالبهایی برای HTML اولیه برای شروع “طراحی سفارشی” در دسترس باشد، فقط کسانی که در GoDaddy.com هستند واقعاً میدانند… مگر اینکه در این مورد نظر دهند. مقاله.
یک چیز را نمی توان نادیده گرفت، اگر به آنچه در هر دو بسته سفارشی موجود است نگاه کنید: تقریباً هیچ راهی برای یک فریلنسر یا استودیو طراحی وجود ندارد که با این قیمت ها رقابت کند.
طراحی وب سهگانه یک رقیب دیگر در افزایش تعداد لیست قیمت است شرکت هایی که در حال افزایش هستند. نرخ ثابت آنها، در میان لیست خدمات خشکشویی، “بازبینی نامحدود” را شامل می شود. اینکه آیا آنها خارج از ساحل برون سپاری شده اند یا خیر، نگرانی نیست – آنها رقابتی هستند که باید با سطوح قیمت تعیین شده توسط فریلنسرها و شرکت های طراحی به طور یکسان در نظر گرفته شوند.

در حالی که من از ایده جمع سپاری متنفرم، اما این روشی است که تجارت ما را تحت الشعاع قرار داده است. در اینجا یکی از شرکت هایی است که این “مسابقه های طراحی” را اجرا می کند. فقط به قیمت سایت های تکمیل شده نگاه کنید.

یک سوالی که مطرح می شود، بازبینی است. متأسفانه، در بخش سؤالات متداول، این سؤال را ارسال می کند: “آیا می توانم از طراحان بخواهم طرح هایی را که برای من ایجاد کرده اند اصلاح کنند؟”
پاسخ این است، “کاملاً. طراحان با راهنمایی پیشرفت می کنند، بنابراین هرچه بازخورد بیشتری ارائه دهید، کیفیت محصول نهایی شما بهتر خواهد بود.”
نمیدانم به این معنی است که پس از پایان «قضاوت»، مشتری میتواند درخواست تجدیدنظرهای بیپایانی برای پیشنهاد پیشنهادی کند یا هزینههای اضافی وجود دارد. صرف این واقعیت که آنها می نویسند، “طراحان با راهنمایی پیشرفت می کنند” باعث می شود برای همیشه حالم را پر کنم. منظورم این است که راهنمایی وجود دارد و سپس حدس دوم بی پایان وجود دارد. لطفاً یک سطل خالی جدید برای من بیاورید.
این شرکت «در خارج از کشور» قیمتهای بسیار پایینی ارائه میکند، اما گنجاندن «USD» (دلار آمریکا) نشان میدهد که هدف آن یک پایگاه مشتری آمریکایی است. با چنین قیمت هایی، ممکن است طراحی را رها کنید، به نیروهای مسلح بپیوندید و همه مردم کشوری که این کار ارزان را ارائه می دهند را بکشید!

برخی نظرات دیگر…
با طرح سوال لیست قیمت در لینکدین، نظرات جالبی دریافت کردم. متأسفانه، از آنجایی که برای همه باز است، برخی از پاسخهای شیدایی نیز وجود داشت.
پاسخ یک نفر زمان خوبی را نشان میدهد و فکر میکند تا پاسخ او را فرموله کند:
من لیست قیمت را در وب سایت خود پست نمی کنم زیرا اکثر پروژه های من به صورت یکجا با نقاط عطف برای تحویل های مختلف نقل قول می شوند. در حالی که مبلغ یکجا من بر اساس نرخ ساعتی من است، من میزان تلاش را بر اساس کل پروژه تعیین می کنم و نه دقیقاً بر اساس مدت زمانی که قرار است طول بکشد. با ارسال قیمتهای ثابت، مشتری ممکن است به جای برآورد من از میزان تلاش، روی نرخ ساعتی یا مبالغ ثابت ثابت برای پروژهها ثابت شود.
میتوانم مثالی بزنم:
همه پروژههای نشانواره نیستند برابر آفریده شده. از یک طرف، یک مشتری جدید با من تماس می گیرد تا یک لوگو برای آنها ایجاد کند. آنها یک لوگو از نوع متن، با رنگ های بسیار ساده و گرافیک کوچک می خواهند. آنها طراحی را با چند دستورالعمل رنگ کاملاً به من واگذار می کنند. برای چنین پروژه سادهای، من 70 تا 105 دلار برای دو طرح لوگو دریافت میکنم و سپس از مشتری میخواهم عناصر هر دو را بگیرد یا یکی را به عنوان نهایی انتخاب کند. نرخ معمول من 35 دلار (در هر ساعت) است.
از طرف دیگر، میتوانم از مشتری بخواهم برای یک آرم با من تماس بگیرد و آنها 5 عنصر متمایز، یک تصویر، یک خط برچسب و طرحهای رنگی مختلف را امتحان کنند. من در نهایت خیلی بیشتر از 70-105 دلار هزینه می گرفتم!
اگر 70-105 دلار به عنوان هزینه طراحی لوگو در وب سایت خود قرار می دادم، وقتی مشتری شماره 2 می آمد و لباس های شسته شده اش را برایم می آورد، گیر می کردم. لیست الزامات من هنوز هم میتوانم یک پیشنهاد هزینه یکجا به آنها بدهم، اما بر اساس آن چیزی است که فکر میکنم پروژهشان نیاز دارد… نه آن چیزی که وبسایت من میگوید.
به طور خلاصه، قرار دادن لیست قیمت در وبسایت شما ممکن است شما را در معرض خطر قرار دهد. موقعیتی که اگر احساس می کنید یک پروژه به کار بیشتر از حد معمول نیاز دارد، باید برای نرخ یا هزینه بهتر چانه بزنید.
متاسفانه، این شخص یک طراح حرفه ای تمام وقت نیست (و طبق نمایه لینکدین او به صورت پاره وقت بسیار محدود است)، همانطور که نرخ های او گواهی می دهد و به پایین آمدن نوار برای طراحان تمام وقت کمک می کند. با این حال، او یکی از دلایلی را برای عدم تعیین قیمت در وب سایت خود مطرح می کند: انعطاف پذیری.
مگر اینکه واقعاً بتوانید زمان اجرای یک پروژه را قضاوت کنید، نرخ ثابت می تواند احتمال زیان دهی باشد. برای جلوگیری از کاهش هزینه تغییرات اضافی، آنچه تحت قیمت وعده داده شده است باید با یک نرخ تغییر ساعتی برای کارهای بالاتر و فراتر از هزینه ثابت، روکش آهنی باشد. انجام بازبینیهای نامحدود، همانطور که در برخی از لیستهای قیمت نشان داده شده است، بهعنوان نمونه میتواند شما و توانایی شما را برای کسب سود شکست دهد.
شخصی که در کسب و کار خلاقانه دخیل است، اما طراح نیست، این موارد را بیان می کند:
مثبت = باعث می شود ارزش کار شما غیر قابل مذاکره باشد. جنبه منفی = باعث میشود ارزش کار شما غیر قابل مذاکره باشد.
اگر قیمتهای شما برای همه مشتریان بدون در نظر گرفتن تعیین شده است و تغییر نمیکند، پس به هر طریقی. با این حال، اگر میخواهید فضایی برای افزایش یا کاهش قیمتهای یک مشتری داشته باشید، آنها را پست نکنید.
مشاهده جالبی است، اما می توان در صورت نیاز قیمت ها را به راحتی در سایت خود تغییر داد. “ارزش” مشتری مفهوم جالبی است. اگر یک مشتری که ممکن است نماینده کسب و کار معمولی باشد توسط لیست قیمت شما خاموش شود، چه کار می کنید؟
بهعنوان کسی که این قول قدیمی را شنیدهام که «این کار را با XX دلار در حال حاضر و در آینده انجام دهید، این مبلغ XXXXXXX دلار خواهد بود»، من اعتقاد کمی به مشتریان بازگشتی بر اساس قیمت دارم. در تجربهام، به دلیل ارزش کار، مشتریان را حفظ میکنم.
یک طراح دیگر اضافه می کند:
پس از گفتگو و فرصتی برای بررسی موارد مورد نیاز، تمام کارهایم را بر اساس پروژه قیمت گذاری می کنم. بله نرخ ساعتی دارم. آیا من هرگز آن نرخ ساعتی را شارژ یا فاش می کنم؟ خیر. همیشه برای هر پروژه است. من قیمتی میدهم که فکر میکنم برای هر دو طرف منصفانه است، اگر کسی آن را بپذیرد، عالی است… اگر نه… عالی است. اگر آنها آن را دوست ندارند، آنها به تازگی از بین رفته اند.
یکی از نظردهندگان مجدداً در پاسخ به سؤال ارسال قیمتها گفت:
من همچنین یک سلب مسئولیت دارم که به شما امکان می دهد قیمت ها را تغییر دهید تا مشتری نبیند که در فوریه می گویند، شما آنها را در ماه مارس افزایش می دهید، سپس آنها در ژوئن برمی گردند و قیمت فوریه را می خواهند.
این بسیار درست است! همانطور که در ماه فوریه به یک مشتری بالقوه یک پیشنهاد کتبی می دهید و سپس از آنها می خواهید در ژوئن بازگردند و همان قیمت را بخواهند، حتی اگر نرخ های خود را افزایش داده باشید (شاید هزینه های مواد، هزینه فضای اداری، اجاره تجهیزات و غیره افزایش یافته باشد)، می توانید انجام دهید؟
مدتهاست که بین طراحان توافق وجود دارد که یک نقل قول نوشته شده باید یک دوره زمانی دو تا چهار هفته ای داشته باشد که در آن آن نقل قول “خوب” در نظر گرفته شود. اگر نیازی به افزایش قیمت یا تمایل به جذب مشتری ندارید، میتوانید ماهها بعد آن را گرامی بدارید، اما اگر قیمت در سایت شما در ماه مارس تغییر کرد و شخصی در ژوئن برگشت و قیمتهای فوریه را درخواست کرد، من معتقدم که این یک پرچم قرمز است. که شما نمی خواهید با چنین مشتری درگیر شوید … و فقط به همبرگر آنها تف می دهید! از نظر قانونی اگر قیمت در سایت شما درج شده باشد، حتی اگر تغییر کرده باشد، حق با شماست. چند نفر بعد از یک هفته از بازار مواد غذایی به دلیل افزایش قیمت شکایت کرده اند؟ چند نفر فکر کردند که همبرگرهایشان بدون تف به آنها خوشمزه نیست و احساس کردند فریب خوردهاند؟
یک پاسخ دهنده این گزیده را نوشت:
از آنجایی که هر تکلیف، مشتری، رویکرد، استراتژی، و قابل تحویل متفاوت است (یا باید متفاوت باشد)، فروش یک راه حل از پیش بسته بندی شده مرتبط با کارمزدی که راه حل «درست» برای مشتری است، دشوار خواهد بود.
حدس میزنم اگر در تجارت طراحی «drive-thru» هستید، ارسال هزینههای خود مناسب است و به آنها این امکان را میدهید که با هزینه اضافی، لوگوی خود را بزرگتر کنند.
لیست قیمتها نباید صرفاً یک عمل «یک اندازه متناسب با همه» باشد. لیست قیمت مانند منویی است با اقلام موجود که مشتری از بین آنها انتخاب می کند و بعد از مشاهده کل و شرایط و کلیک بر روی دکمه پذیرش، مرحله بعدی باید جلسه ای برای بحث در مورد نیازها و افزودن/حذف اقلام باشد. برای نیازهای مشتری مورد نیاز است. سپس آنها پیوندی برای پرداخت سپرده قبل از شروع کار دریافت می کنند.
یک “متخصص بازاریابی رابطه مند” یک دیدگاه صریح اضافه می کند:
گاهی اوقات کار میکند زیرا مطمئناً کسانی را که سرمایهگذاری نمیکنند از بین میبرد، گاهی اوقات میتواند مشتری بالقوهای را که به سادگی باید با شما ارتباط برقرار کند تا به اندازه کافی برای سرمایهگذاری راحت باشد، بترساند. در اینجا پاسخ مطلق وجود ندارد. من شخصاً شفافیت را ترجیح می دهم اما در واقع نادر است.
یکی از معدود طراحان وب و گرافیکی که به این سوال پاسخ داد:
قیمتگذاری میتواند مانعی برای فروش باشد، از سوی دیگر اگر کیفیت کار شما خیرهکننده است، افراد ممکن است این تصور را داشته باشند که توانایی خرید شما را ندارند.
پیشنهاد من این است که کیفیت پایین، متوسط و کارت با نرخ بالا که پس از تماس اولیه با مشتری از طریق ایمیل ارسال می کنید. و اینکه شما «محدودههای نرخ» نیز دارید، یعنی شروع از … (30 تا 50 دلار/HR) برای انواع خاصی از کار، و غیره. برای مثال، حتی اگر کار مشابهی مانند طراحی لوگو باشد.
انجام این کار برای فردی که اولین شرکت خود را راه اندازی می کند، در مقابل انجام طراحی لوگوی تازه سازی برند برای یک شرکت معتبر با حضور منطقه ای شامل مقادیر بسیار متفاوتی از تحقیق، بازنگری و توجه به جزئیات است، البته زمان برقراری ارتباط با طرف های درگیر متفاوت خواهد بود (یک تصمیم گیرنده در مقابل طراحی توسط کمیته).
بنابراین در سناریویی مانند آن عادلانه است که آنها متفاوت پرداخت می کنند. آنها سطح متفاوتی از خدمات را دریافت می کنند (الزاماً کیفیت متفاوتی ندارند).
یک فرم تماس خوب ساخته شده با دستورالعمل های واضح باید آنها را راهنمایی کند تا برای نرخ ها و قیمت ها با شما تماس بگیرند. محاسبهگرهای تخمینی خوب هستند، اما گاهی اوقات مردم آن «قیمت نقلشده» را در ذهنشان ثابت میکنند و وقتی جزئیات پروژه را با آنها بحث میکنید، بیش از حد به آن عدد وابسته میشوند.
یکی از پاسخگویان آن را بسیار مختصر بیان کرد:
آن را امتحان کنید و اگر کار نکرد، آن را متوقف کنید. اگر میخواهید هر دو روش را امتحان کنید، یک تست A/B را امتحان کنید.
آزمایش یک ابتکار در بازار بی سابقه نیست. باید در نظر داشت که ظاهر یک لیست قیمت وقتی توسط یک مشتری معمولی مشاهده می شود چه کاری انجام می دهد. برای آزمایش A/B، به یک سایت کاملاً جدید برای مشتریان بالقوه جدید نیاز دارید که مشکلات و هزینه های اولیه زیادی را به همراه دارد.
یک شرکت طراحی در انگلستان راه حلی منحصر به فرد برای این سوال پیدا کرده است. طراحی تبلیغاتی به “فرآیند”، “ارزش” و نمونههایی از آنها ضربه میزند مستقیماً در صفحه اصلی خود کار کنید. صفحه تماس آنها از PROSPECT میخواهد تا قبل از برقراری اولین تماس، همه نیازها و بودجه خود را طرحبندی کند. منوی کشویی بودجه برای از بین بردن مشتریانی که به دنبال معامله هستند عمل می کند، اما همچنان به فروشنده در Promo فرصتی می دهد تا درباره کار و هزینه مذاکره کند. به نظر رویکرد خوبی است!


در نتیجه…اگر وجود داشته باشد
نباید برای کسانی که جرات ارائه نظرات خود را دارند خیلی سختگیر باشم. آنها البته نظرات هستند و این چیزی است که در بسیاری از صنایع به تازگی ظاهر می شود. از پانزده پاسخی که در لینکدین دریافت کردم، تقریباً همه پاسخ دهندگان موافق بودند که ترجیح می دهند ابتدا با مشتری مشورت کنند و ارزش خدمات خود را ثابت کنند و سپس در مورد قیمت مذاکره کنند. برخی اظهار داشتند که قیمت ثابت جایی برای مذاکره یا هرگونه سوء تفاهم باقی نمی گذارد. شخصاً، فکر میکنم مهم نیست که چقدر مطالب به صورت املایی بیان شود، مردم یا کل توافقنامه را نمیخوانند یا شرایط را اشتباه تفسیر میکنند و بعد از آن مشکلاتی ایجاد میکنند.
آیا صنعت یا جامعه تکامل یافته است (یا همان طور که برخی استدلال می کنند تکامل نیافته است)، تا یک نوع خرید نقطه ای و کلیکی؟ آیا مردم به دنبال قیمت هستند نه “ارزش”؟
شرکتهای بزرگ به طور معمول از آژانسهای تبلیغاتی میخواهند تا برای به دست آوردن یک حساب کاربری، مشخصاتی را ارائه دهند و سپس در مورد هزینه مذاکره کنند. آیا وب گردی با هدف مشاهده نمونه های طراحی و قیمت ها واقعاً متفاوت است؟
ما اینترنت را راه اندازی کردیم و نتوانستیم آن را تماشا کنیم زیرا تقریباً بدون ما رشد می کرد. کارآفرینان به دنبال راه بهتری بودند و در فروش و خدمات مشتری نوآوری کردند. اکنون ما باید از این روند پیروی کنیم یا مانند کسانی که بر تولید شلاق های کالسکه اصرار داشتند در حالی که سایر شرکت های چرمی برای هنری فورد صندلی های ماشین می ساختند، عقب ماندیم. پاسخ دادن به این سوال سخت است. آینده رشته ما را به کجا می برد؟
بدون دیدگاه