وبسایتها بهعنوان یک رسانه فوقالعاده همهکاره هستند، برای نمایش اطلاعات و سایر محتواها استفاده میشوند، و اگر به خوبی طراحی شوند میتوانند این کار را به روشی لذتبخش انجام دهند که هضم آن برای خواننده آسان باشد.
این کار را میتوان از طریق ترکیب یک شخصیت سایت با یک روایت مداوم، یکنواخت در سراسر انجام داد، که همه با هم جمع میشوند تا یک «داستان» ایجاد کنند که از طریق آن میتوانید محتوای مرتبط را ارائه دهید.
این مهم است که به عنوان یک طراح تشخیص دهید که داستان، که محتوا بر اساس آن استوار است، مقدم بر هر چیز دیگری در سایت است.
محتوا را نمیتوان به سادگی در پس از طراحی سایت رها کرد. باید به ترتیب درست ساخته شود: داستان، محتوا، و سپس، در نهایت، طراحی.
قرار دادن “داستان” برای سایت شما شامل دو جزء اصلی است، یک شخصیت و یک روایت.
اشخاص
هنگام طراحی یک وب سایت، هر طراح باتجربه ای به شما می گوید که مهم ترین اطلاعات مورد نیاز آنها، مخاطبان هدف است. این اطلاعات لازم برای طراحی وب سایت، طرح، محتوای (هم متن و هم تصاویر) برای گنجاندن، حتی از چه طرح های رنگی استفاده می شود.
هنگامی که این اطلاعات، یا از طریق تحقیقات بازار، یا از طریق هدف اصلی شما به عنوان یک سایت که جذابیت برای مخاطب خاصی است، پیدا شد، سپس می توانید نحوه انطباق آن با طراحی سایت خود را بیابید. در حالی که محتوا اغلب تعیین می کند که مخاطب هدف چیست – سایت تجارت الکترونیکی که اسباب بازی های کودکان را می فروشد به وضوح والدین را هدف قرار می دهد – بدیهی است که همیشه استثناهایی وجود خواهد داشت. اما این بخش مهمی از دانستن اینکه داستان شما باید چه چیزی را منتقل کند است. مخاطب هدف ایده آل شما ترجیحات و شخصیت دارد. این شخصیت کاربر شما است.
در مرحله بعدی شخصیت سایت قرار می گیرد که عملاً یک فرد خیالی است و سایت شما (نه مخاطبان) را به همه جهات نشان می دهد: سبک، ظاهر، ایده ها، سن – همه نماد جنبه های مختلف سایت شما هستند. این ویژگیها در کنار هم قرار میگیرند و شخصیتی را شکل میدهند – یک شخصیت – که سایت شما را تعریف میکند و به ارائه تصویر واضحی از نحوه رفتار، ظاهر و محتوای آن کمک میکند.
اهمیت این موضوع در طراحی وب سایت نمی تواند به اندازه کافی مورد تاکید قرار گیرد، زیرا طراحان را از افتادن در دام تمرکز بر عناصر منفرد از سایت که ترکیبی از آنها باعث ایجاد یک سایت ضعیف با عدم هماهنگی می شود، باز می دارد. یک طراح با تصویری کلی از سایت، درست از مرحله مفهوم سازی در همان ابتدا، محصول نهایی بسیار بهتری ایجاد خواهد کرد.
برای ایجاد پرسونای سایت خود، باید موارد زیر را داشته باشید:
- یک ایده خوب در مورد مخاطب هدف شما: همانطور که در بالا ذکر شد، میتوانید از شخصیت کاربر خود برای شکلدهی شخصیت سایت خود استفاده کنید، اما فقط باید با شخصیت کاربر مرتبط باشد، نه اینکه مستقیماً آن را منعکس کند. ، در غیر این صورت سایت شما بسیار خاص خواهد بود
- اشاره به چهره های کلیدی در سازمان شما (در صورت وجود): اگر هویت برند شما بر اساس افراد سازمان شما باشد، کمک می کند، زیرا شخصیت سایت شما می تواند عناصری از آنها را منعکس کند، همانطور که اپل با استیو جابز کار کرد و mojang.com، یک شرکت سازنده بازی با عنوان اصلی خود، Minecraft، آن را در عنوان سایت خود و مکانهای مختلف دیگر ارجاع میدهد.
- محتوای تبلیغاتی: این تجربه کاربری در سایت شما را تشکیل میدهد، و تا حدی تحت تأثیر شخصیت سایت شما قرار میگیرد، اما بخشی از آن است و در عوض بر آن تأثیر میگذارد. محتوا به کاربر شما می گوید که سایت در مورد چیست، و شخصیت چیست، که نقش مهمی در شخصیت سایت شما ایفا می کند. این موضوعی است که بعداً در این مقاله به آن بازخواهم گشت، اما در رابطه با پرسوناها ارزش بررسی آن را دارد.
- هر مستند/محتوای مرتبط دیگر: ممکن است این فوق العاده مبهم به نظر برسد، با این حال سایت ها می توانند بسیار متنوع باشند، و هر گونه محتوا یا جنبه های مرتبط از یک سایت می تواند در ایجاد شخصیت برای آن مفید باشد، و حتی چیزهای ظریف و به ظاهر بی اهمیت نیز می توانند تفاوت قابل توجهی در قسمت جلویی سایت شما ایجاد کنند.
روایت
روایت سایت شما جوهره داستان شما است و تمام محتوای شما را در بر می گیرد. روایت شما ویدئویی است که در سایت شما تعبیه شده است. این محتوای صفحه درباره شماست. این تصویر پس زمینه شماست. تقریباً تمام محتوای شما گرد هم میآید تا تجربهای کلی را برای کاربر به ارمغان بیاورد که یک روایت را شکل میدهد.
فکر کردن به روایتی شبیه به یک سایت موضوعی آسان است. با این حال، کمی متفاوت است زیرا مضامین بر طراحی تمرکز می کنند، جایی که روایت بر همه جنبه ها از جمله، و به ویژه، محتوا تمرکز می کند. اهمیت روایت این است که سرعت سایت شما و نحوه تعامل کاربر با آن را دیکته میکند، همه چیز از نوار پیمایش شما تا صفحه «معامله کامل» شما.
بهترین روایتها بهصورت ارگانیک رشد میکنند، و این کمک میکند که مقداری محتوای موجود برای تعریف روایت خود داشته باشید، نه اینکه روایت خود را کار کنید و سپس بهطور مصنوعی محتوایی پیرامون آن ایجاد کنید. به طور خلاصه، روایت سفری است که کاربر در سفر خود در سرتاسر سایت شما تجربه می کند، و شما باید آن را به درستی انجام دهید تا کاربر تجربه لذت بخشی داشته باشد. همانطور که یک روایت باید در یک رمان به خوبی در کنار هم قرار گیرد، روایت سایت شما نیز چنین است.
همانطور که در مورد «اشارهها به چهرههای کلیدی در سازمان شما» تحت Personas در بالا، روایت شما میتواند از ورودیهای داستان شرکت یا چهرهای در شرکت شما بهرهمند شود و اوجها و پایینها را برجسته کند—هر چیزی که باعث شود مراقب کاربر/خواننده باشید و به سایت خود علاقه مند شوید. اگر سایت شما دارای وبلاگ باشد، کاربران شما، اگر داستان جالبی دارید، بارها و بارها برای بررسی بهروزرسانیها و شرکت در سایت شما مراجعه میکنند. این امر به ویژه در صورت داشتن یک انجمن در سایت خود مشهود است، زیرا کاربران می توانند مستقیماً مشارکت کنند.
یک روش روایتی که اغلب مورد استفاده قرار میگیرد، صفحه اسپلش است—معمولاً یک ورودی کاملاً آواز و رقصنده به رویداد اصلی سایت شما. در بیشتر موارد داستانی را روایت نمیکند، فقط مانع میشود. ساختار سایت را می شکند و نمایی ارائه می دهد که ممکن است محتوای واقعی سایت را منعکس نکند.
جایی که روایت میتواند به طور عملی در سایت شما مفیدتر باشد، در این زمینه است (به طور خاص بر ناوبری):
در داستان این سایت، درباره محصول سایت یاد میگیرید، آن را امتحان میکنید و آن را دوست میدارید، پس آن را خریداری کنید. پس از خرید به هر دلیلی، نقص یا درخواستی از توضیحات نیاز به پشتیبانی دارید. و سپس، در پایان، میتوانیم برای سؤالات تجاری یا به عنوان مشتری با شرکت تماس بگیریم.
استنتاج طبیعی طرحبندی این نوار پیمایش، متأسفانه برای سایت، این است که SUPPORT از PURCHASE پیروی میکند، زیرا مشکلی بسیار اشتباه پیش رفته است، و CONTACT آخرین امید ما برای جلب رضایت پس از شکست SUPPORT است. (پشتیبانی باید شکست خورده باشد، نه تنها به این دلیل که شهرت وحشتناکی در صنایع مختلف دارد، بلکه به این دلیل که با طرح مطابقت دارد: اگر پشتیبانی موفق بود، باید با چه کسی تماس بگیریم؟)
این ممکن است برای یک طراح وب روانکاوی بیش از حد به نظر برسد، اما اگر داستان شما مبتنی بر یک سیستم ناوبری اولیه است، مهم است که به فرآیندی فکر کنید که کاربر شما در هر صفحه طی می کند. اشتباه گرفتن ترتیب پیمایش شبیه به کشتن یک شخصیت در یک کتاب قبل از معرفی است: به سادگی در روایت داستان معنی ندارد.
یک راه مفید دیگر برای فکر کردن به چیدمان در رابطه با روایت و داستان، تجسم یک روزنامه یا یک کمیک است. برای هنرمندان کمیک بوک/رمان گرافیک، همیشه یک مشکل با موقعیت پانل ها وجود دارد، تا جایی که نیاز دارند چشم خواننده از یک پانل به پانل بعدی کشیده شود، نه از نظم. شما می توانید ببینید که چگونه این موضوع در مورد کمیک ها در یک روزنامه یکشنبه وجود دارد. تنها با چند پانل برای کار، یک هنرمند باید مطمئن شود که خط پانچ (معمولاً پانل نهایی) آنقدر از محصول نهایی کم نمی کند که خواننده ابتدا به آن نگاه کند.
به این ترتیب میتوانید طرحبندی سایت خود و نحوه جریان آن را تجسم کنید، زیرا کاربران اغلب به طور ناخودآگاه از طریق همان ترتیب صفحات و پیوندها هدایت میشوند و اولین برداشت خود را از سایت بر اساس موقعیت آگهی یا محتوای زیر ایجاد میکنند. اسکرول خطی که آنها نمی توانند ببینند، جایی که شما می خواستید مشاهده اولیه سایت بسیار متفاوت باشد!
برای نتیجه گیری، سایت شما، کوچک یا بزرگ، یک تجربه کاربری خواهد داشت، و اگر زمان یا دقتی برای ایجاد یک داستان نداشته باشید، آنقدر که میتوانست هماهنگ یا روان نخواهد بود. . سایتهایی که میبینید، جایی که فکر میکنید، «این واقعاً نرم است»، یا «ای کاش سایت من هم همینطور کار میکرد»، به احتمال زیاد با یک روایت داستانی ساخته شدهاند، و مراقب استایل دادن به یک شخصیت بودهاند.
بنابراین دفعه بعد که از Apple.com بازدید می کنید، به این فکر کنید که چه نوع شخصیتی دارد، و چگونه سایت برای جریان طراحی شده است، محصول پیشرو Mac خود را در ابتدا قرار دهید، اما محصول iPhone را در مرکز مسیریابی قرار دهید. دوم، و داشتن لوگوی اپل به جای دکمه هوم برای شناسایی برند.
بدون دیدگاه