در همین چند سال پیش، اکثر طراحان وب قادر به املای اسکیومورفیسم نبودند، چه رسد به اینکه تعریف دقیقی ارائه دهند. اکنون، اسکئومورفیسم به عنوان شرور پانتومیم تنظیم شده است. جادوگر شرور شرق تا دوروتی طراحی مسطح.
طراحی مسطح خود را بهعنوان «نه اسکئومورفیک» تعریف میکند، اما این گمراهکننده است. اسکئومورفیسم مخالف قطبی طراحی تخت نیست، در واقع طراحی مسطح غالباً اسکئومورفیسم است.
تعریف ساده اسکئومورفیسم به شرح زیر است: یک ویژگی تزئینی که جنبه عملکردی یک فناوری قبلی را تقلید می کند. به عنوان مثال، طاقهای تزئینی اغلب در معماری استفاده میشوند که از طاقهای کاربردی قرنهای قبل تقلید میکنند. این اسکومورفیسم است.
جنبشهای طراحی – در واقع، جنبشها در بیشتر زمینههای فرهنگی – تمایل به رد ارزشهای نسل قبل دارند. در نتیجه فرهنگ به صورت مجموعه ای از انقلاب ها و ضدانقلاب ها پیشرفت می کند. Skeuomorphism اغلب زمانی رخ می دهد که فناوری یا مد به دور کامل می چرخد و ارزش های قدیمی دوباره محبوب می شوند.
یک نومدرنیستی که در اوایل قرن بیست و یکم کار میکرد، ممکن است خود را در حال تقلید از ویژگیهایی باشد که محدودیتهای تکنولوژی یک قرن پیش بر مدرنیستها تحمیل شده بود. ما اغلب پوسترهایی را میبینیم که با رنگهای تخت ساده طراحی شدهاند، نه به این دلیل که نمیتوانیم شیبها را چاپ کنیم، بلکه به این دلیل که از سبک طراحان پوستر مانند تولوز-لوترک تقلید میکنیم که سبک آن توسط فناوری چاپی که به صورت تجاری در دسترس او بود، تحمیل شده بود.
اسکیومورفیسم (واقعاً) چیست
نمونهای که اغلب ذکر میشود در طراحی وبسایت، دکمهای است که با اریبها و سایههای رها شده است. روند فعلی این است که دکمه را با از بین بردن مورب ها و سایه افت، “مسطح” کنیم، که ظاهراً ماهیت اسکئومورفیک دکمه را حذف می کند. در واقع هیچ کاری از این دست انجام نمی دهد.
دکمه به یاد داشته باشید، یک اهرم مکانیکی است که با اعمال فشار تغییر حالت می دهد. ما دکمههایی را در صفحات وب ایجاد نمیکنیم، بلکه تصویری از دکمهای ایجاد میکنیم که میتوانیم آن را لمس یا کلیک کنیم و عملکرد فناوری قدیمیتر را تقلید میکند. هر دکمه، در هر صفحه وب، بدون در نظر گرفتن سبک آن، ذاتاً دارای شکل ظاهری است.
یکی دیگر از نمونههای مکرر اسکومورفیسم، بافت چرم و دوختی است که برای برنامههای خاص در نسخههای قدیمیتر iOS اپل استفاده میشود. بحث این است که بافت از سازماندهندههای شخصی سنتی منتقل شده است و در نتیجه اسکومورفیک است.
من میپرسم که آیا این در واقع اسکئومورفیسم است. مطمئناً بافت چرم از فناوری قبلی تقلید می کند، اما دکوراسیون تقلید از دکوراسیون است. شاید می توانید استدلال کنید که چرم سخت پوشیده است و بافت در طرح اصلی کاربردی است، اما من فکر می کنم که این موضوع کار دشواری است. بافت چرمی در برنامههای اولیه iOS بد شکل نیست، چیزی بسیار بدتر است: طراحی تنبل است.
اسکیومورفیسم و طراحی مسطح
ویندوز مایکروسافت به طرز معروفی طراحی مسطح را پذیرفت و به درستی به دلیل داشتن جرات (اگر نه برنده) برای دنبال کردن مسیری جدید مورد تحسین قرار گرفت. اپل از iOS7 پیروی کرد و اگر شایعات را باور کرد، با سیستم عامل اصلی بعدی خود به مسیر مشابه ادامه خواهد داد.
پرش اولیه Window و تسلیم شدن iOS به طور گسترده به عنوان اولین و آخرین میخ در تابوت اسکئومورفیسم دیده می شود.
با این حال ویندوز 8، MacOS Mavericks، و به احتمال زیاد نسل بعدی هر دو پلتفرم ذاتاً دارای شکل ظاهری هستند. آنها از مفهوم (و شباهت) فایل ها و پوشه ها استفاده می کنند. چیزی که از سیستم های بایگانی قرن ها قرض گرفته شده است. بسیاری از مردم ترجیح می دهند به این روش با داده ها تعامل نداشته باشند و در عوض به خط فرمان یا ترمینال تکیه می کنند. اما بسیار نادر است که کسی را پیدا کنید که حداقل کشیدن و انداختن کمی انجام ندهد.
شما ممکن است برخی از جنبههای سطحی یک طراحی را حذف کنید، اما همچنان به یک «صفحه» وب، از طریق «پنجره» مرورگر، که روی «دسکتاپ» شما قرار دارد، نگاه میکنید.
پس طراحی مسطح، تأثیر بسیار کمی بر میزان طراحی اسکئومورفیک که ما به صورت روزانه تجربه می کنیم، دارد.
اجتناب ناپذیری اسکئومورفیسم
مسلماً بزرگترین رد یک وب اسکئومورفیک زمانی رخ داد که ما به این ایده که وبسایتها نسخههای مبتنی بر صفحهنمایش طراحی چاپی هستند و طراحی واکنشگرا را پذیرفتیم، متوقف شدیم. با این حال، مگر اینکه ما یک اینترنت شبیه به ویلیام گیبسون ایجاد کنیم، که در آن اطلاعات آنطور که هست دیده میشود – جریانهای بینهایت قابل گسترش و قابل ویرایش از دادههای به هم پیوسته – در این صورت به نگاه کردن به وب به عنوان استعارهای برای اسناد دنیای واقعی و وب ادامه خواهیم داد. اسکئومورفیک باقی خواهد ماند.
همانطور که حروف بزرگ از حکاکی روی سنگ گرفته شده اند، و ردیف های به سبک قدیمی از خط شکسته مشتق شده اند، فرهنگ نیز بر اساس آنچه قبل از آن بوده است. همانطور که سر اسحاق نیوتن گفت، “اگر من بیشتر دیده باشم، ایستادن بر شانه های غول ها بوده است.”
یک روز در آینده ای نه چندان دور، چاپ چیزی جز یک فرآیند تاریخی نخواهد بود. موادی که اکنون چاپ می کنیم با سطوحی جایگزین می شوند که مولکول های آنها رنگ خود را برای ایجاد متن، تصاویر و فیلم تغییر می دهند – یک ورق کاغذ با قابلیت های تعاملی یک تبلت را تصور کنید. در آن آینده هیجانانگیز، همچنان پژواک یک راهب قرون وسطایی را خواهید دید که در کتابخانهای در جایی در شمال ایتالیا نقش بسته است و با زحمت نسخهای از کتاب مقدس را روشن میکند.
در این، ما نجات اسکئومورفیسم را می یابیم: اسکئومورفیسم یک گرایش طراحی خاص برای وب نیست، این ویژگی کل فرهنگ بشری است. بدون اسکومورفیسم توانایی ما برای تجربه وب به طور قابل ملاحظه ای کاهش می یابد. بدون اسکئومورفیسم، هر جهشی در فناوری با منحنی یادگیری بسیار شیب دار همراه خواهد بود که بازدارنده خواهد بود. بدون اسکئومورفیسم، من این را تایپ نمیکردم، در جنگلی بودم که با چوب به مهرهای ضربه میزدم.
وب غیر اسکئومورفیک
این بدان معنا نیست که تمام جنبههای وب دارای شکل ظاهری هستند، یا هیچ پیشرفتی بدون اسکئومورفیسم وجود ندارد.
به عنوان مثال وضعیت شناور دکمه ها را در نظر بگیرید. در حالی که خود دکمهها عمیقاً دارای شکل ظاهری هستند، تغییر در ماهیت بصری دکمه، نه زمانی که فشار داده میشود، بلکه زمانی که کاربر در نظر دارد آن را فشار دهد، (تا آنجا که من میدانم) بیسابقه است.
برخی از پیشرفتهای پیشرفته به همان اندازه منحصر به فرد هستند. به عنوان مثال آزمایشهایی را در مورد ردیابی نگاه در نظر بگیرید که یک صفحه را به بالا اسکرول میکند. و بر اساس حرکت چشم یا سر خود به پایین بروید.
یکی از دستاوردهای واقعاً بزرگ وب، توزیع اطلاعات به افراد کم بینا است. خوانندگان متن میلیاردها صفحه داده را در اختیار افراد دارای ناتوانی بینایی قرار داده اند. هیچ کتاب، مجله یا چاپی از هر نوعی تا به حال عملکردی نداشته است که محتوا را برای شما بخواند. توسعه متنخوانها، و اخیراً کنترل گفتار، یک فناوری واقعاً جدید است و به این ترتیب، هیچ تزئینات اسکیومورفیک را به همراه ندارد.
آینده اسکئومورفیسم
Skeuomorphism وجود دارد و به وجود خواهد آمد زیرا مسیرهای ما را به سمت فن آوری های جدید و تجربیات جدید هدایت می کند.
Skeuomorphism یک نیروی مثبت در طراحی است، رابط های جدید را به همان روشی که کودکان یاد می گیرند آموزش می دهد: اگر “a” در موقعیت “c” به معنای “b” باشد، به احتمال زیاد “a” به معنای “b” در ” وضعیت دنیایی را تصور کنید که در آن شیر آب سرد در حمام آبی رنگ و چرخه خنک در ماشین لباسشویی نارنجی رنگ میشد – اسکیومورفیسم ارتباط را تسریع میکند.
پس مشکل اسکئومورفیسم چیست و چرا بسیاری از مردم مایلند آن را رد کنند؟ پاسخ دوگانه است. اولاً، مردم به ندرت اسکئومورفیسم را رد می کنند، آنچه آنها رد می کنند طراحی تنبل و تزئینات اضافی است. ثانیاً، مانند بسیاری از تکنیکهای طراحی، اگر کاربران متوجه آن شوند، بیش از حد از آن استفاده کردهاید.
بنابراین عاقلانه است که اگر میخواهید توجه را به سمت خود جلب کنید، اریبها را رها کنید و سایهها را رها کنید، اما توجه داشته باشید که هر چیزی که روی صفحه طراحی میکنید تا حدی از شکلشکل ساختاری استفاده میکند.
همانطور که معمولاً اتفاق میافتد، اسکئومورفیسم را سرزنش نکنید، طراح را که بیش از حد از آن استفاده میکند سرزنش کنید.
آیا طراحی مسطح نقطه مقابل اسکئومورفیسم است؟ آیا اسکئومورفیسم هنوز نقشی در طراحی وب دارد؟ نظرات خود را در نظرات با ما در میان بگذارید.
تصویر/تصویر کوچک ویژه، تصویر دکمه اسکئومورفیک از طریق Shutterstock.
بدون دیدگاه