برخی افراد فکر می کنند که برندسازی یک فعالیت بازاریابی بسیار گران قیمت است که تنها توسط شرکت های چندملیتی با بودجه میلیون دلاری قابل پیگیری است، در حالی که برخی دیگر برندسازی را یک استراتژی بسیار پیچیده می دانند که فقط افراد آموزش دیده قادر به انجام آن هستند. برای استفاده موثر.
این اظهارات نادرست نیستند، اما آنها تنها بخش کوچکی از یک تصویر بزرگتر هستند. حداقل یک جنبه از برندسازی وجود دارد که آنقدر ساده است که حتی یک کودک هم میتواند آن را انجام دهد، به آسانی کیک، و بدون هیچ هزینهای.
من در مورد نام تجاری آنلاین صحبت می کنم.
کسب و کار در هر اندازه ای به تجربه وب می پیوندند، نه تنها برای ایجاد وب سایت های خود، بلکه برای گسترش حضور دیجیتال خود با سایت های ثانویه، رسانه های اجتماعی و وبلاگ های شرکت. در این مرحله اولیه است که مهمتر از همیشه است که یک استراتژی برندسازی آنلاین موفق ایجاد کنید. در اینجا چند نکته در مورد نحوه انجام این کار وجود دارد.
درک مفهوم نام تجاری
برندسازی بسیار فراتر از یک نام و لوگو است. این یک فلسفه است، یک روش خاص برای انجام کارها که با عمل ساده ارائه خود یا کسب و کارتان شروع می شود، اما با افزایش ارزش ادراک شده به پایان می رسد. که در نهایت منجر به افزایش سود می شود.
با اتخاذ استراتژی نام تجاری مناسب، کسبوکارها میتوانند ارزش درک شده هر نوع محصول یا خدماتی را افزایش دهند و تصویری فراتر از ارزش مادی ایجاد کنند.
به عبارت دیگر، میتوان گفت که برندسازی به متقاعد کردن کسانی که با یک برند در تعامل هستند کمک میکند تا باور کنند که ارزش محصولات و خدمات آن واقعاً بیشتر از ارزش واقعی آنها است. اجازه دهید اینطور بگویم، یک استون مارتین ارزش درک بسیار بالاتری نسبت به فولکس واگن دارد، اما هر دوی آنها عملکرد یکسانی دارند، تا شما را از نقطه A به نقطه B ببرند.
تفاوت بین ارزش واقعی و درک شده نتیجه برندسازی است.
راههای گرانقیمت و پیچیده زیادی برای دستیابی به چنین نتیجهای وجود دارد، که احتمالاً نام تجاری خود را با جیمز باند در صدر فهرست مرتبط کنید، اما حتی پر زرق و برقترین تاکتیکهای برندسازی مبتنی بر یک مفهوم واحد است: سازگاری.
ثبات، جوهره برندسازی است
اگر فکر میکنید که نام تجاری مفهوم پیچیدهای برای درک است، و من اعتراف میکنم که در برخی موارد واقعاً میتواند چنین باشد، متوجه خواهید شد که درک ایده سازگاری چالش بسیار آسانتری است. اساساً، همه چیز در مورد تکرار یک پیام، بارها و بارها، به شیوهای ثابت، برای ایجاد ایدهای در ذهن مشتریان بالقوه است.
دلیل اینکه مردم استون مارتین و جیمز باند را مرتبط میکنند، و در نتیجه تجملاتی که شخصیت را احاطه کرده است، به این دلیل نیست که ماشین زمانی به عنوان تجارت در یکی از چندین فیلم با حضور مامور مخفی مشهور بریتانیایی قرار داده شده است، بلکه این است که در همه فیلمهایش به طور عمدی و پیوسته با این شخصیت مرتبط بوده است.
جیمز باند در حال ژست گرفتن با استون مارتین قدیمی برای Skyfall.
استون مارتین از برندسازی به گونهای موفقیتآمیز استفاده کرده است که حتی جدا کردن برند از ایده تجملگرایی و سبک زندگی مجلل نیز دشوار است. اما قبل از ورود به سطح انتزاعی نحوه برندسازی یک ایده، بیایید نحوه اعمال مفهوم ثبات در وب را بررسی کنیم.
برندسازی در دنیای دیجیتال
اینترنت کانالی را باز کرده است که در آن کسبوکارهای کوچک میتوانند ارزش نام تجاری را در سطح سرمایهگذاری که قبلاً دور از دسترس بود ایجاد کنند. حتی حرفهایهای مستقل نیز میتوانند خود را با شرایط تقریباً برابر با هر چند ملیتی معرفی کنند.
اینها مواردی است که شرکتها و افراد باید در ذهن داشته باشند تا یک برند تجاری ثابت در سراسر وب ایجاد کنند و آن اولین تصور خوب را ایجاد کنند.
ثبات نمایه (یا ثبات نام کاربری)
هرگاه کسبوکاری به وبسایت رسانههای اجتماعی میپیوندد، در حال ایجاد یک نقطه تعامل با یک مشتری بالقوه است، و فوریترین عنصر در این نقطه تعامل، نام کاربری است که به عنوان دسته یا نام صفحه نیز شناخته میشود. برای مثال، در توییتر من @rayvellest هستم.
انتخاب نام کاربری مناسب اولین قدم در برندسازی آنلاین است. بهترین انتخاب این است که از همان نام آدرس وب سایت خود استفاده کنید، بنابراین اگر وب سایت شما “brandname.com” است، نام کاربری متناسب با تجارت شما می تواند @brandname باشد. اکنون، استفاده مکرر از یک نام کاربری مشابه، در رسانههای اجتماعی مختلف، بخش بزرگی از ایجاد ثبات برند در وب است.
مزیت بزرگ انجام این کار این است که هرگاه شخصی از طریق بیش از یکی از این صفحات با نام تجاری شما تعامل داشته باشد، احساس تداوم ایجاد می کند و به نوبه خود ارزش آن نام کاربری خاص را در مقایسه با دیگران افزایش می دهد.
اگر متوجه شدید که نام تجاری شما قبلاً انتخاب شده است، باید خارج از چارچوب فکر کنید. راه حلی که معمولاً کار می کند، اضافه کردن یک پیشوند مرتبط با عمل است، مانند «خرید» و «بازدید». یا پسوندی مانند “dotcom”. هنگامی که چیزی را که دوست دارید پیدا کردید، حتماً در دسترس بودن در همه سایتهای مرتبطی که میخواهید بررسی کنید برای استفاده، فقط برای اینکه بتوانید همه آنها را ایمن کنید.
نکته دیگری که هنوز در مورد حساب های رسانه های اجتماعی است، این است که در صورت امکان، این صفحات را به هم متصل کنید و پیوندی از یکی به دیگری اضافه کنید. هرچه نقاط تعامل بیشتری را به مشتریان بالقوه خود ارائه دهید، بیشتر پیدا خواهید شد، که در نتیجه به ارزش درک شده شما می افزاید.
هماهنگی بصری (یا ثبات لوگو)
جنبه بصری برندسازی فقط مربوط به لوگوی کسب و کار نیست، بلکه این عنصر مطمئناً قطعه اصلی آن است. با این گفته، برای دستیابی به حداقل سطح سازگاری بصری، تنها کاری که باید انجام دهید این است که همان لوگو را در سراسر صفحه اعمال کنید. هر جا که یک نقطه تعامل با مصرف کنندگان خود تعیین می کنید، مطمئن شوید که هر بار از همان نسخه لوگوی خود استفاده کنید. نکتهای را که باید در اینجا به خاطر بسپارید، “همان” به معنای دقیقا نشانواره یکسان است، دقیقاً تا سطح پیکسل.
اما همانطور که قبلاً گفتم، لوگو تنها عنصر ارتباط بصری نیست. در واقع، به لطف محبوبیت رسانههای اجتماعی، طراحی نسخههای لوگوی جایگزین برای استفاده در این سایتها در حال تبدیل شدن به مکانی رایج در صنعت طراحی لوگو و هویت برند است.
نشانواره Skype و آواتار توییتر Skype.
بیشتر کسبوکارها، بهویژه آنهایی که دارای مارکهای معتبر هستند، باید این نسخههای جایگزین را برای سایتهای رسانههای اجتماعی ایجاد کنند. بنابراین اگر لوگوی شما در یک مربع قرار نمی گیرد، بهترین نکته ای که می توانم به شما بدهم این است که یک طراح را استخدام کنید تا در این زمینه به شما کمک کند.
سازگاری صدا
یک بار دیگر، به لطف سایتهای رسانههای اجتماعی، مشتریان میتوانند با برندهای مورد علاقه خود به گونهای تعامل داشته باشند که قبلاً هرگز قادر به انجام آن نبودند، و این نوع ارتباط مستقیم فرصتی را برای برندها ایجاد میکند تا وفاداری به برند را افزایش دهند. چگونه؟ با نشان دادن شخصیت از طریق پست های وبلاگ، به روز رسانی وضعیت و توییت ها.
آیا می توانید این نوع تعامل را قبل از اینترنت تصور کنید؟
در اینجا، یک بار دیگر، مارکها باید سازگار باشند. این را در نظر بگیرید: چه کسی قرار است رسانه های اجتماعی شما را مدیریت کند و با مشتریان شما تعامل داشته باشد؟ به احتمال زیاد، حتی اگر یک تجارت کوچک هستید، بیش از یک نفر. بنابراین تعریف یک لحن صدای ثابت برای ارائه یک تجربه ثابت به مشتریان شما ضروری است.
چگونه لحن خود را تعریف کنیم؟ این واقعاً موضوع یافتن ماهیت تصویر کسب و کار شما است و آنها برای آن شخصیت خلق می کنند. آیا کسب و کار شما حرفه ای است؟ دوستانه؟ طنز؟ محرک؟ پیدا کنید که کدام نگرش ها تصویر برند شما را به بهترین شکل منتقل می کند و حتماً آن را در رسانه های اجتماعی بیان کنید.
به عنوان مثال، یک تجارت مرتبط با قانون ممکن است لحن رسمی را انتخاب کند، در حالی که یک مرکز مراقبت از کودکان نگرش دوستانه تری دارد. هر لحن صدایی را که برای کسب و کار خود انتخاب می کنید، قانون اصلی این است که به آن پایبند باشید تا به یکنواختی بسیار مطلوب دست یابید.
برندسازی یک ایده
ثبات، جوهره برندسازی است، و تا زمانی که نکات بالا را دنبال کنید، استراتژی برندسازی شما از قبل از اکثریتی که این کار را انجام نمیدهند، جلوتر خواهد بود. اما قدرت واقعی برندسازی زمانی آشکار می شود که یک کسب و کار، محصولات یا خدمات را با یک ایده مرتبط کنید.
بیایید سریعاً به مثالی که در بالا ذکر کردم برگردیم. استون مارتین به طور مداوم نام تجاری خود را با جیمز باند مرتبط می کند، اما چیزی که آنها واقعاً از آن سود می برند ایده های مرتبط با این شخصیت است، مانند اکشن، ماجراجویی و موفقیت.
بسیاری از برندهای دیگر نیز همین کار را انجام می دهند، و گاهی اوقات به شیوه ای بسیار انتزاعی تر، برای مثال نایک با کمپین “Just Do It”; یا آدیداس با “عظمت”؛ یا اپل با «متفاوت فکر کن»؛ یا لورآل با «زیرا ارزشش را داری»؛ یا DeBeers با “الماس برای همیشه”; یا مک دونالد با “من آن را دوست دارم”؛ یا یک نام تجاری جدیدتر، Old Spice با “به بوی خود باور داشته باشید”.
میتوانم ادامه دهم، مثالهای بسیار بیشتری وجود دارد، اما فکر میکنم شما این ایده را دارید. مرتبط کردن برند شما با یک ایده قوی ترین شکل برندسازی است. و چیزی که من دوست دارم آن را استراتژی بازاریابی نهایی بنامم.
نتیجه گیری
روزهایی که مشتریان برای یافتن محصولات و خدمات منحصراً به مجلات و روزنامهها اعتماد میکردند، گذشته است. امروزه، اینترنت اولین جایی است که آنها برای یافتن اطلاعات بیشتر در مورد محصولات و خدمات مورد نظرشان مراجعه می کنند. و اینجا جایی است که شرکتها برندهای خود را میسازند.
اگر کسبوکار شما در نمایههای رسانههای اجتماعی مانند توییتر، فیسبوک و یوتیوب شرکت میکند، همیشه به یاد داشته باشید که هدف شما این است که مشتریان فوراً برند شما را بشناسند، این کار را با استفاده از نام کاربری، لوگو و لحن صدای یکسان انجام دهید. در تمام نقاط تعامل این نه تنها به شما کمک می کند تا یک برند قوی بسازید، بلکه به مردم کمک می کند تا شما را در وب پیدا کنند. در نهایت، اگر نتوانند شما را پیدا کنند، ممکن است وجود نداشته باشید.
آیا چندین نسخه از لوگوی خود را برای اهداف برندسازی دارید؟ آیا هنوز لحن صدای برند خود را پیدا کرده اید؟ در نظرات زیر به ما اطلاع دهید.
بدون دیدگاه