طراحی در وب از روزهای اولیه خود به صورت دایره ای کامل درآمده است.
طراحیهای وبسایت ساده و کمتوجهی احیا شدهاند که محتوا را کاملاً در خط مقدم قرار میدهند، و از گرافیک جسورانه و ترفندهای دهه گذشته دوری میکنند، شبیه به روشی که اولین وبسایتها بر عملکرد و محتوا تأکید داشتند.
اما به احتمال زیاد وب و نحوه طراحی آن مانند اکثر گرایشها در چرخه حرکت میکند. در آیندهای نزدیک، ممکن است بار دیگر سایتهایی با «طراحیهای» آشکارتر ببینیم، با محتوایی که از مقیاس اهمیت کمی پایینتر آمده است.
در طول این مقاله متوجه خواهید شد که مواردی وجود دارد که من “طراحی” را در نقل قول قرار داده ام. البته، همه وبسایتها به یک اندازه طراحی شدهاند و طراحی فقط به معنای گرافیک نیست.
نقلقولها برای تمایز بین طرحهای آشکار و غالب بصری و روش کلی طراحی وجود دارد.
در ابتدا…
در روزهای اولیه اینترنت، «طراحی» بسیار کمی در جریان بود. در بیشتر موارد، صفحات وب متنی بودند، با شاید یک یا دو تصویر برای اندازه گیری خوب. بسیاری از این موارد به دلیل محدودیتهای پهنای باند و نگرانیها در مورد زمان بارگذاری بود (زمانی که همه در تماس هستند، هر بایت مهم است). و بسیاری از آن به این دلیل بود که واقعاً توابع «طراحی» زیادی در استانداردهای وب وجود نداشت.
مشکلات مربوط به مرورگرهای مختلف را اضافه کنید که چیزها را به روشهای بسیار متفاوتی نشان میدهند، و میتوانید ببینید که چرا تقریباً هیچکس به طراحی، فراتر از چند سبک نوشتاری، زحمت نمیدهد. محتوا برتر بود (در کنار GIF های متحرک گاه به گاه).
وب جدید بود و مردم به آن مانند طراحی چاپی نزدیک می شدند. طراحان وب «حرفهای» زیادی وجود نداشتند، و بیشتر افرادی بودند که برای وب طراحی میکردند که از پسزمینه نرمافزاری میآمدند تا پسزمینه طراحی. به همین دلیل، یا طرحهای بصری به حداقل میرسیدند یا واقعاً بسیار بد بودند.
در اینجا باید به رواج پس زمینه “شب ستاره ای” در طراحی های اولیه وب سایت اشاره کنیم. تئوری وجود دارد که شیوع این پسزمینه سبک فضای بیرونی ناشی از آن است به تعداد زیادی از طرفداران علمی تخیلی و بازی های ویدیویی که در اوایل تا اواسط دهه 90 آنلاین بودند. گاهی اوقات این پسزمینهها از تصاویر کاشیکاریشده ثابت تشکیل میشدند، در حالی که گاهی اوقات آنها دارای سوسو متحرک یا درخشان بودند. در هر صورت، آنها در وب سایت های اولیه بسیار رایج بودند.
چشمک زدن متن یکی از بدترین روندهای روزهای اولیه طراحی وب بود. متن رنگین کمان (مخصوصاً متن متحرک که در یک حلقه ثابت رنگ را تغییر می داد) روند دیگری بود که خوشبختانه از وب سایت های حرفه ای ناپدید شد (اگرچه هنوز هم گاهی اوقات در سایت های آماتوری دیده می شود و بلافاصله به اواسط دهه 90 بازمی گردد، اگرچه به طور کلی حتی بدون حتی یک بار دیگر نیز مشاهده می شود. نشانه ای از نوستالژی). اینها اولین تلاش های بزرگ برای “طراحی” بصری در وب بودند.
قابها، جداول، فلش، و اوج «طراحی»
مدت زیادی نگذشت که مردم متوجه شدند که می توانند وب سایت های خود را با استفاده از جداول HTML قالب بندی کنند. در حالی که این کار کمک زیادی به پیشرفت دنیای طراحی وب کرد، اما منجر به طراحی وب سایت های واقعا وحشتناکی نیز شد. همچنین به اندازه وبسایتها و زمان بارگذاری افزوده میشود، زیرا در بیشتر موارد به چندین تصویر پسزمینه برای ایجاد طرح نیاز دارند.
قابها روش دیگری بود که بسیاری از سازندگان وبسایت محتوای خود را قالببندی میکردند. یک فریم عناصر ناوبری را در خود جای می دهد، در حالی که دیگری محتوای اصلی را در خود جای می دهد. با بارگیری محتوای جدید، قاب پیمایش ثابت می ماند. فریمها همچنین برای نمایش لینکهای خارج از سایت استفاده میشوند و در عین حال سربرگ سایت اصلی یا سایر اطلاعات را حفظ میکنند (این تکنیک امروزه هنوز توسط تعدادی از سایتها، به ویژه کلاس About.com).
فلش نیز تقریباً در همان زمان خودش را پیدا کرد و برای ایجاد وبسایتهای کاملاً تعاملی و متحرک استفاده شد. زمان بارگذاری برای سایتهای Flash در بسیاری از موارد طولانیتر بود، اما با رایجتر شدن اینترنت باند پهن، زمان بارگذاری اهمیت کمتری پیدا کرد.
اینترنت در آن زمان تحت سلطه “طراحی” بود. محتوا، در بسیاری از موارد (بیشتر؟) به سبک بصری در عقب نشست. طراحان (حرفه ای ها و علاقه مندان به طور یکسان) می خواستند مهارت های طراحی خود را به نمایش بگذارند و محتوا و قابلیت استفاده آسیب دید. اما وب هنوز نسبتاً جوان بود و مانند اکنون بخشی از زندگی روزمره میلیاردها نفر نبود.
معماری اطلاعات و قابلیت استفاده هنوز در روزهای اولیه آنلاین خود بودند و توسط بسیاری از طراحان تا حد زیادی نادیده گرفته شدند. زنگها و سوتها بدون توجه به اینکه واقعاً تجربه کاربر را بهبود میبخشند، تمرکز اصلی بودند.
وب 2.0: ایجاد تعادل بین محتوا و طراحی
با ظهور وب 2.0، وبلاگ ها و محتوای بیشتر تولید شده توسط کاربر، محتوا اهمیت بیشتری پیدا کرد. طراحی جسورانه همچنان مهم بود، و همچنان به آن فکر می شد، و در برخی موارد همچنان بر محتوای نمایش داده شده ارجحیت داشت.
Squidoo یک نمونه عالی از سبک های طراحی رایج در عصر وب 2.0 است.
در این مدت چند سایت وجود داشتند که تمرکز بیشتری روی محتوا داشتند (ویکیپدیا احتمالاً برجستهترین آنها خواهد بود)، اما طراحی آشکار همچنان در اکثر آنها نقش مهمی داشت.
وب 2.0 را می توان با تأکید بر محتوا و در نهایت به کارکردی حداقل به اندازه فرم اهمیت داد. اکثر سایتهای وب 2.0 نسبتاً کاربرپسند بودند و بر تجربه کاربر تأکید داشتند. هنوز هم عناصر و گرافیکهای «طراحی» برجسته بودند، اما عموماً به هزینه محتوا و قابلیت استفاده سایت نبود.
طراحی MySpace
احتمالاً بدترین چیزی که از عصر وب 2.0 بیرون می آید، چیزی است که من آن را “طراحی MySpace” می نامم. گرافیک پر زرق و برق. رنگین کمان و تک شاخ. ترکیب رنگ های وحشتناک و ناخوانا. صفحات با همه چیز متحرک. و همه مولدهایی که به افراد بدون پیشینه طراحی و دانشی از HTML یا CSS اجازه میدادند صفحات نمایهای ایجاد کنند که وحشتناکتر از هر «طراحی» آماتوری بود که در روزهای اولیه وب ایجاد شده بود. و برای اضافه کردن توهین به آسیب، آنها بیشتر در HTML و CSS با قالب بندی ضعیف نوشته شده بودند.
خوشبختانه، این نوع سایتها و صفحات کاملاً زیادهرویشده و بیشازحد اکثراً از بین رفتهاند. مطمئناً، آنها هنوز هم معمولاً در نمایههای MySpace دختران ۱۴ ساله (در میان بسیاری از جمعیتشناسیهای دیگر) دیده میشوند، اما خوشبختانه آنها چندان به وب عمومی سرایت نکردهاند. البته به استثنای Cornify.
تمرکز بر روی محتوا بازگشته است
در چند سال گذشته، طرحهای ساده و تمیز دوباره احیا شده است. حتی طرح هایی که به عنوان “گرنگی” یا “وب 2.0” در نظر گرفته می شوند، اغلب دارای سادگی هستند. تمرکز کاملاً بر روی محتوا است.
مجله Frieze طراحی بسیار تمیز و ساده ای دارد، با تأکید مستقیم بر محتوا.
یکی از دلایلی که باعث این روند می شود، تعداد افرادی است که در حال مرور وب با تلفن های هوشمند هستند. کاربرانی که از آیفون یا سایر تلفن های هوشمند با صفحه نمایش بزرگ مرور می کنند، لزوماً نمی خواهند یک سایت تلفن همراه را مشاهده کنند. اما مرور سایتی که بیش از حد پیچیده است در یک صفحه کوچک کار سختی است.
Typographica نمونه عالی دیگری از سایتی است که در مرکز محتوا قرار می گیرد.
این طرحهای جدید محتوا را ارائه میکنند در حالی که یکپارچه در پسزمینه محو میشوند. آنها مرور و یافتن آنچه را که به دنبال آن هستند برای بازدیدکنندگان آسان می کنند و تجربه کلی را بهبود می بخشند. اما آنها آشکار یا متظاهر نیستند و بیشتر مردم آگاهانه به آنها توجه نمی کنند. این یک انحراف بزرگ از طرح هایی است که از اواخر دهه 90 برجسته بوده است.
محتوا در مقابل سبک
اغلب طراحان و به خصوص مشتریانشان به محتوا و سبک (یا طراحی) جداگانه نگاه می کنند. آنها این دو را به عنوان موجودیت های جداگانه ای می بینند که باید به نحوی با هم کار کنند. یا حداقل در همان فضا همزیستی داشته باشند.
اما این روش اشتباهی برای نزدیک شدن به یک پروژه است. محتوای شما باید با سبک بصری وب سایت شما تقویت شود. و عناصر بصری باید برای پشتیبانی از محتوا ایجاد شود و آن را برای بازدیدکنندگان شما قابل استفاده تر کند. در نظر گرفتن محتوا و طراحی به عنوان دو چیز جداگانه منجر به محصول نهایی می شود که اغلب وجود ندارد.
به محتوایی که سایت شما باید در آن بگنجاند نگاه کنید و به این فکر کنید که چگونه آن محتوا را در طراحی به بهترین شکل به نمایش بگذارید. اتخاذ یک رویکرد جامع به احتمال زیاد منجر به طرحی می شود که بدون زحمت و بدون جلب توجه، محتوا را ارائه می دهد.
طبیعت چرخهای طراحی
در حالی که طراحی دائما در حال تغییر است، در چرخه های نسبتاً منظمی نیز حرکت می کند. ما از روزهای اولیه طراحی وب به جایی رسیده ایم که محتوا تمرکز اصلی وب سایت ها است. و با این حال، ما از روزهای اولیه وب به قدری رشد کردهایم که هیچکس یک سایت خوب طراحی شده از سال 2010 را با سایتی که در سال 1995 طراحی شده است اشتباه نمیگیرد.
به طور آشکار، طراحی بصری غالب احتمالاً در سالهای آینده بازمیگردد، اما احتمالاً به حدی تکامل یافته و بهبود یافته است که دیگر برای تجربه کاربر مضر نیست.
با رواج ویدئو و سایر محتوای غیر متنی همراه با امکانات جدید ارائه شده توسط CSS3 و HTML5، منطقی است که گرافیک دوباره در مرکز قرار گیرد.
نوشته شده به طور انحصاری برای WDD توسط کامرون چپمن
رابطه بین طراحی و محتوا و چرخه های زندگی ارائه شده در این پست را چگونه می بینید؟ لطفا نظرات خود را در زیر به اشتراک بگذارید…
بدون دیدگاه