هر از گاهی دانشجویان طراحی و مشتریان به من مراجعه می کنند و از من می خواهند که آرم آنها را نقد کنم.
در حالی که علاقه خاصی به نقد کار کسی ندارم، به خصوص زمانی که یافتن چیزی مثبت برای گفتن سخت است، خوشحالم که به دانش آموزان کمک می کنم تا بازی خود را افزایش دهند و از هر مشتری که به دنبال نظر حرفه ای است، هزینه مشاوره دریافت کنم.
تخصص در ایجاد هویت به من این امکان را می دهد که به راحتی – بدون جناس – الگویی از اشتباهات رایج طراحان در هنگام ایجاد لوگو را شناسایی کنم. برخی از آنها کاملاً بد هستند و باید به هر قیمتی از آنها اجتناب کرد، در حالی که برخی دیگر بسته به ویژگی های پروژه می توانند نادیده گرفته شوند.
این لیست شامل برخی از رایج ترین اشتباهاتی است که در حرفه طراحی خود دیده ام.
چه طراحي باشيد كه به دنبال بهبود مهارت هاي خود هستيد يا يك صاحب كسب و كار كوچك كه به دنبال شناخت فرآيند طراحي لوگو هستيد، اين مقاله به شما كمك مي كند از اشتباهات ديگران درس بگيريد. و در زمان طراحی با ارزش شما صرفه جویی می کند یا از سرمایه گذاری ضعیف شما جلوگیری می کند.
1. طراحی بدون جلسه توجیهی
این در بسیاری از سطوح آنقدر اشتباه به نظر می رسد که حتی درج این توصیه را در این لیست کمی احمقانه احساس می کنم، اما حقیقت این است که همه ما این کار را انجام داده ایم. میدانم که در بسیاری از پروژههای شخصیام، بهویژه زمانی که روی چیزی کار میکنم که به آن علاقه خاصی دارم، دارم.
با این حال، در حالی که طراحی بدون جلسه توجیهی امکان پذیر است، بیشتر از آنچه که من بخواهم اعتراف کنم، متوجه شده ام که هر طرحی را که ساخته ام کنار می گذارم تا به ابتدا برگردم و یک گزارش توجیهی مناسب برای آن بنویسم. در نهایت، هنگام ایجاد برای خود، نوشتن یک جلسه توجیهی برای پروژههای شخصی باعث صرفهجویی در زمان میشود، اما در بسیاری از موارد میتواند به بلوغ ایده اولیه نیز کمک کند.
این توصیه کلی برای پروژههای شخصی است، اما کار مشتری داستان کاملاً متفاوتی است.
این جلسه برای کمک به طراحان وجود دارد که بدانند چه چیزی را باید طراحی کنند و چگونه باید آن را طراحی کنند. با این حال، نقش کلیدی در تعریف رابطه طراح و مشتری نیز دارد. بدون آن، طراحان از میزان آزادی طراحی غرق میشوند و مشتریان نمیدانند چه انتظاری از پروژه داشته باشند، یا تا چه حد میتوانند در ارائه درخواستها از طراح پیش بروند.
در اینجا من در مورد جلسات توجیهی جدی هستم و واقعاً منظورم این است. کار بدون جلسه توجیهی در مورد کار مشتری دستور العملی برای فاجعه است. اگر میخواهید لوگوهایی با کیفیت بالا طراحی کنید و در سطح حرفهای رقابت کنید، باید برای هر پروژه یک جلسه توجیهی داشته باشید.
2. طراحی برای خودتان
طراحی به راحتی می تواند به یک تجربه بسیار شخصی و پرشور تبدیل شود، بنابراین دانستن اینکه یک لوگو برای چه کسی ایجاد می شود می تواند درس سختی باشد، و این فقط برای طراحان چالش نیست، اغلب مشتریان نیز در این زمینه مقصر هستند. تجزیه و تحلیل یک طرح بر اساس سلیقه شخصی آنها به جای نیازهای مخاطبانشان.
شما باید درک کنید که مخاطب هدف لوگوی شما چه کسانی هستند، و سپس تا آنجا که می توانید درباره آنها بیاموزید. در صورت امکان، با آنها تماس بگیرید و در مورد پروژه ای که روی آن کار می کنید صحبت کنید. به آنچه آنها می گویند گوش دهید و از آنچه از این تعامل در طول فرآیند طراحی یاد می گیرید استفاده کنید.
کلاس
تصویر از طریق Shutterstock
این یک هشدار مخصوصاً برای صاحبان مشاغل کوچک است: برای ایجاد طرح خود کاملاً به نظرات آنها اعتماد نکنید. شما فقط باید به مخاطبان هدف خود مراجعه کنید تا دیدگاه آنها را استخراج کنید و همیشه یک طراح حرفه ای را استخدام کنید تا آن را به چیزی که کار می کند ترجمه کند. در غیر این صورت، با لوگوی فرانکن مواجه خواهید شد، کابوس دنیای طراحی لوگو.
حقیقت این است که یادگیری نحوه پوشیدن کفشهای مخاطب هدف یکی از با ارزشترین مهارتهایی است که یک طراح میتواند بیاموزد، و یک مهارت بسیار مفید برای هر صاحب کسبوکار کوچک است زیرا میتواند آن را در همه زمینههای کسبوکار خود به کار گیرد. ، نه تنها طراحی به یاد داشته باشید، برای مخاطبان هدف خود طراحی کنید، نه برای خودتان.
3. عدم درک USP مشتری
هر کسب و کار USP (نقطه فروش منحصر به فرد) خود را دارد و این یکی از مهمترین مواردی است که هنگام طراحی لوگو باید در نظر داشت. این می تواند هر چیزی باشد، از یک فرمول مخفی (کوکاکولا)، تا منحصر به فرد بودن (Google)، تا بسیار نوآورانه (اپل).
من پیشنهاد نمیکنم که شرکتها باید به معنای واقعی کلمه USP خود را در طراحی لوگوی خود وارد کنند، این وحشتناک خواهد بود. لوگوها قرار نیست تحت اللفظی باشند، اما درک جنبه عملی یک کسب و کار اغلب منجر به تولید ایده می شود.
این یک بخش اساسی از فرآیند طراحی لوگوی شخصی من است و در واقع اولین چیزی است که به دنبال درک آن هستم. هر بار کار می کند، درست مانند یک طلسم.
دانستن اینکه USP کسب و کار مشتری شما چیست، به شما کمک می کند تا رویکرد منحصر به فردی را که باید هنگام طراحی لوگوی آنها اتخاذ کنید، بیابید. هر کسب و کاری زاویه خاص خود را دارد و در نظر گرفتن این موضوع می تواند به شما در ایجاد یک برند موفق کمک کند.
4. بدون در نظر گرفتن موقعیت نام تجاری
برندینگ مفهومی است که فراتر از طراحی هویت است، اما برای طراحی لوگویی که واقعاً هویت اصلی برندی را که برای آن طراحی شده است منعکس کند، باید موقعیت این برند را درک کرد.
موقعیتیابی برند به ارتباط یک برند با برندهای دیگر، معمولاً رقبای اصلی، مربوط میشود. ساده ترین راه برای انجام آن تجزیه و تحلیل، استفاده از یک تکنیک نموداری بازاریابی به نام نگاشت ادراکی است، که در آن شما می توانید به صورت بصری ادراک یک نام تجاری را در رابطه با دیگران نشان دهید، بنابراین موقعیت برند را پیدا کنید.
اگر بازاریابی نقطه قوت شما نیست، ممکن است بسیار گیج کننده به نظر برسد، اما در واقع ساده تر از آن چیزی است که به نظر می رسد، مثال زیر را بررسی کنید که به درک آن کمک می کند.
نقشه ادراکی برندهای شکلات با تجزیه و تحلیل موقعیت کیفیت و قیمت.
در اینجا من موقعیت چند مارک شکلات را در رابطه با کیفیت و قیمت تجزیه و تحلیل میکنم، دو جنبه بسیار مرتبط با مشتریان.
درک این نکته ضروری است که می توان وضعیت، قابلیت استفاده، دوام یا هر بعد دیگری را که مربوط به درک مشتریان است تجزیه و تحلیل کرد. یک موقعیت نام تجاری به خوبی تعریف شده از دیدگاه های مختلف در نظر گرفته می شود.
با در نظر گرفتن همه اینها، به راحتی می توان فهمید که لوگویی که طراحی می کنید باید به نظر برسد که متعلق به مکانی است که برند در آن قرار دارد. فکر کردن در مورد آن، شانس دریافت نظر مثبت از لوگوی شما از سوی مشتریان را افزایش می دهد.
5. عدم انجام تحقیقات کافی
شناخت USP مشتری و جایگاه برند آن برای هر کسی که به دنبال طراحی یک لوگوی موفق است ضروری است، اما این تمام تحقیقاتی نیست که میتوانید در مورد کسب و کار مشتری خود انجام دهید.
زمان قابل توجهی را برای انجام کارهای تحقیقاتی اختصاص دهید تا بتوانید درک کنید که زمینه کسب و کار چیست. رقبای اولیه و ثانویه چه کسانی هستند. نحوه و مکان استفاده از لوگو و چه کسی هدف اصلی شرکت است.
اینترنت به نفع شماست، چیزهای زیادی وجود دارد که می توانید در مورد کسب و کار و بازار مشتری خود بیاموزید، حتی بدون اینکه هیچ سوالی بپرسید. به یاد داشته باشید که Google دوست شماست و می توانید هر چیزی را که می خواهید از او بپرسید!
حقیقت این است که مشتریان، اغلب، نمیدانند که چگونه از طراحی به نفع خود استفاده کنند، بنابراین از همان ابتدا اطلاعات مورد نیاز را در اختیار شما قرار نمیدهند. از پرسیدن سوالات زیاد نترسید، حتی اگر خیلی ابتدایی به نظر برسند.
همیشه به خاطر داشته باشید که طراحی یک لوگو بدون درک کسب و کار مشتری، مانند پرتاب یک تیر است در حالی که چشم بسته انتظار ضربه زدن را دارید. در حالی که ممکن است بتوانید آن را انجام دهید، همه چیز به شانس بستگی دارد، و این چیزی است که می خواهید از آن اجتناب کنید. هرچه بتوانید اطلاعات بیشتری جمع آوری کنید، طراحی شما بهتر خواهد بود.
6. عدم توجه به محدودیت های تولید مثل
این یک اشتباه کلاسیک است. اینجا جایی است که اکثر طراحان جوان شکست می خورند، زیرا برنامه های کاربردی آینده مورد نیاز برند را پیش بینی نمی کنند. چیزهای زیادی وجود دارد که باید در نظر بگیرید، اما خبر خوب این است که این اشتباه یکی از سادهترین موارد برای غلبه بر آن است.
تنها کاری که باید انجام دهید این است که سؤال بپرسید. آیا مشتری شما برای استفاده به عنوان یک کالای تبلیغاتی به لوگوی چاپ شده در کنار خودکار نیاز دارد؟ یا روی وسایل نقلیه شرکت یا در مقیاس بزرگ در فضای باز چاپ می شود؟ حتی قبل از اینکه به طراحی فکر کنید، نحوه استفاده از لوگو را بیابید.
حتی اگر لوگوی شما در یک وب سایت فوق العاده به نظر برسد. در کوچکترین اندازه؛ و در بزرگترین سایز چاپ شده است; همیشه چیزی هست که ممکن است فراموش کنی در اینجا یک مثال وجود دارد، به این فکر کنید که اگر مشتری شما لوگوی شما را دوست داشته باشد، چقدر می تواند خسته کننده باشد، و حتی اگر کاملاً مقیاس پذیر باشد، طرحی که انتخاب کرده اید نمی تواند روی یک تی شرت گلدوزی شود.
اگر میخواهید لوگوی شما روی هر سطحی قابل اجرا باشد، آن را ساده نگه دارید، مانند swoosh نایک:
7. نمایش گزینه های بسیار زیاد
اگر یک نصیحت وجود داشته باشد که واقعاً آرزو میکردم که قبلاً در زندگی حرفهایام آن را فهمیده بودم، این یکی است. این امر می توانست مقدار زیادی در وقت من صرفه جویی کند، اما از طرف دیگر، هرگاه در مورد این موضوع با طراحان دیگر صحبت می کنم به نظر می رسد اشتباهی است که همه ما باید تجربه کنیم.
طراحان جوان به تمرین زیادی نیاز دارند تا مهارتهای خود را تقویت کنند، زبان زیباییشناختی خود را توسعه دهند و به اندازه کافی در مورد تجارت یاد بگیرند تا برای ارائه گزینههای کمتر اعتماد به نفس کافی داشته باشند. انجام این کار بدون تجربه زیاد بسیار سخت است.
از سوی دیگر، برخی از طراحان انتخاب می کنند که گزینه های زیادی را به عنوان راهی برای افزایش ارزش درک شده از خدمات خود نشان دهند. میدانم چرا آنها این کار را انجام میدهند، اما فکر نمیکنم نشان دادن چندین گزینه ارزش واقعی داشته باشد.
پایان داستان این است که مشتریان به هر حال فقط از یکی از راهحلهایی که شما نشان میدهید استفاده میکنند، بنابراین به جای تقسیم زمان و تلاش، ایدهای که واقعاً فکر میکنید بهترین است، سازندهتر نخواهد بود. در ایجاد راه حل های متعدد؟ در مورد آن فکر کنید.
اما مشتریان از من می خواهند چندین گزینه را ببینم! در مورد آن چه باید بکنم؟
خب، درست است، برخی از مشتریان آن را از شما میخواهند، اما پس از آن نوبت به شما میرسد که ابتکار عمل را به دست بگیرید و به مشتری خود در مورد نحوه عملکرد طراحی هویت آموزش دهید، و اینکه چرا گرفتن گزینههای کمتر در واقع بهتر از انتخاب گزینههای زیاد است. از.
وقتی روی یک پروژه هویت کار میکنم، همیشه ایدههای زیادی در مورد اینکه چه چیزی طراحی کنم دارم، اما به سختی بیشتر از ایدهای ارائه میدهم که معتقدم بهترین راهحل برای پروژهای است که روی آن کار میکنم. از آنجایی که من زمان قابل توجهی را صرف فکر کردن در مورد برندی که قرار است طراحی کنم، میکنم، احساس راحتی میکنم که در بهترین جزئیات توضیح دهم. توجیه اینکه چرا گزینه ای که ارائه می کنم بهترین راه حل برای تجارت مشتری من است آسان است. این ارزش بیشتر از نمایش چند گزینه است.
شاید این اشتباه خاص بیشتر در مورد فرآیند کسب تجربه باشد که هر طراح برای ارتقای بازی خود باید آن را انجام دهد. از سوی دیگر، من در مورد یک چیز مطمئن هستم: اجتناب از اشتباهات دیگری که در این لیست ذکر می کنم، اعتماد به نفس شما را در مورد کار خود افزایش می دهد و ارائه گزینه های کمتر طبیعی تر می شود.
8. تکیه بر حقه های دیجیتال برای ایجاد لوگو
وقتی گرادیانها، بازتابها، جلوههای سایهانداز را حذف میکنید و رنگ را روی پسزمینهای تیره به سفید تغییر میدهید، چه اتفاقی میافتد؟ آیا لوگوی شما هنوز وجود دارد؟ اگر هنوز هم میتوانید لوگوی خود را کاملاً ببینید، به احتمال زیاد لوگوی خوبی طراحی کردهاید، اما اگر نه، وقت آن است که دوباره به آن فکر کنید.
استفاده از ترفندهای دیجیتال برای قوی جلوه دادن یک طراحی ضعیف یکی از سادهترین کارهاست، تنها چیزی که نیاز دارید فتوشاپ است و دانستن اینکه کدام افکتها را باید اعمال کنید، اما این نوع لوگوها هویت بلندمدت خوبی نیستند. به ایجاد ارزش برند کمکی نمی کند.
قانون اساسی در اینجا این است که لوگو را به ساده ترین شکل طراحی کنید. هنگامی که ماهیت لوگو کار می کند، ممکن است به اضافه کردن برخی ترفندها برای تطبیق بهتر لوگو با برنامه های خاص فکر کنید، اما هرگز به عنوان بخشی ضروری از طراحی نیست.
9. قادر به توضیح طرح خود نیستید
وقتی مشتری یکی از ویژگیهای طراحی شما را زیر سوال میبرد، وحشتناک است و تنها چیزی که باید بگویید این است که “من آن را به این شکل طراحی کردم زیرا فکر می کنم خوب به نظر می رسد”. به خاطر داشته باشید که اگر از استدلال “من دوست دارم” استفاده می کنید، به مشتری خود نیز اجازه می دهید همین کار را انجام دهد و این می تواند به راحتی بحث را به نبرد “سلیقه” تبدیل کند. حدس بزنید چه کسی میبازد…
هر پیکسل از یک لوگو باید در نظر گرفته شود، باید مفهومی در پشت ظاهر خود داشته باشد، و نتیجه کلی باید درک کاملی از خلاصه پیشنهادی را نشان دهد. اگر این مراحل را با دقت دنبال کردهاید، نترسید، زیرا مطمئن هستم که میتوانید به هر سؤالی که ممکن است پس از نشان دادن لوگوی خود به جهان پاسخ دهید، پاسخ دهید.
اگر طراحی شما مبتنی بر دانش و تجربه واقعی است که مشتری شما به اشتراک نمی گذارد، می توانید خود را به عنوان یک متخصص در زمینه خود قرار دهید. و مشتریان شما به انتخاب شما احترام می گذارند زیرا آنها استدلالی برای مخالفت با چیزی که نمی فهمند ندارند.
این چیزی است که گندم را از کاه در صنعت طراحی جدا می کند.
نتیجه گیری
به تعبیر الینور روزولت، احتمالاً نمیتوانید آنقدر عمر کنید که خودتان همه اشتباهات را مرتکب شوید، بنابراین درس گرفتن از اشتباهات دیگران توصیه بسیار خوبی است.
با این حال باید اعتراف کنم که من مدافع قوی تجربه تجربی هستم. هیچ چیز بهتر از این نیست که از اشتباهات خود درس بگیرید، پس وقتی کاری اشتباه انجام میدهید خیلی به خودتان سخت نگیرید، هیچ شرمی در آن وجود ندارد. اشتباهات برای کمک به رشد ما هستند، نه اینکه ما را پایین بکشند.
آیا شما مقصر هر یک از این اشتباهات هستید؟ آیا اشتباهی وجود دارد که فکر می کنید غلبه بر آن سخت تر از دیگران است؟ نظر خود را در نظرات با ما در میان بگذارید.
بدون دیدگاه