موضوع آنچه هنر و طراحی را از هم جدا میکند پیچیده است و برای مدت طولانی مورد بحث قرار گرفته است.
هنرمندان و طراحان هر دو با استفاده از یک پایگاه دانش مشترک ترکیبهای بصری ایجاد میکنند، اما دلایل آنها برای انجام این کار کاملاً متفاوت است.
بعضی از طراحان خود را هنرمند میدانند، اما تعداد کمی از هنرمندان خود را طراح میدانند.
پس دقیقاً تفاوت بین هنر و طراحی چیست؟ در این پست، برخی از اصول اصلی هر کاردستی را بررسی و مقایسه خواهیم کرد.
این موضوعی است که مردم در مورد آن نظرات قوی دارند و من مشتاقانه منتظر خواندن دیدگاههای مختلف در نظرات هستم.
این پست یک راهنمای قطعی نیست، بلکه نقطه شروع یک مکالمه است، پس بیایید ذهن باز باشیم!
هنر خوب الهام میگیرد. طراحی خوب انگیزه می دهد.
شاید اساسی ترین تفاوت بین هنر و طراحی که همه ما می توانیم در مورد آن توافق داشته باشیم، اهداف آنها باشد.
به طور معمول، فرآیند خلق یک اثر هنری با هیچ، یک بوم خالی شروع میشود. یک اثر هنری از دیدگاه یا نظر یا احساسی نشات میگیرد که هنرمند در درون خود دارد.
آنها هنر را ایجاد می کنند تا آن احساس را با دیگران به اشتراک بگذارند، تا به بینندگان اجازه دهند با آن ارتباط برقرار کنند، از آن بیاموزند یا از آن الهام بگیرند.
مشهورترین (و موفق ترین) آثار هنری امروزی آنهایی هستند که قوی ترین پیوند عاطفی را بین هنرمند و مخاطبانشان برقرار می کنند.
در مقابل، هنگامی که یک طراح قصد ایجاد یک قطعه جدید را دارد، تقریباً همیشه یک نقطه شروع ثابت دارد، خواه یک پیام، یک تصویر، یک ایده یا یک عمل.
وظیفه طراح اختراع چیز جدید نیست، بلکه انتقال چیزی است که از قبل وجود داشته است، برای یک هدف.
این هدف تقریباً همیشه ایجاد انگیزه در مخاطب برای انجام کاری است: خرید محصول، استفاده از خدمات، بازدید از یک مکان، یادگیری اطلاعات خاص. موفقترین طرحها آنهایی هستند که پیام خود را به بهترین شکل انتقال میدهند و مشتریان خود را برای انجام یک کار تشویق میکنند.
هنر خوب تفسیر می شود. طراحی خوب قابل درک است.
یکی دیگر از تفاوتهای بین هنر و طراحی این است که نحوه تفسیر پیامهای هر کدام توسط مخاطبان مربوطه است.
اگرچه یک هنرمند قصد دارد دیدگاه یا احساسی را منتقل کند، اما این بدان معنا نیست که دیدگاه یا احساس یک معنای واحد دارد.
هنر به روشهای مختلف با مردم ارتباط برقرار میکند، زیرا تفسیر متفاوتی دارد.
مونالیزای داوینچی سالهاست که تفسیر و بحث شده است. فقط چرا لبخند می زند؟ دانشمندان می گویند این یک توهم است که توسط دید محیطی شما ایجاد شده است. رمانتیک ها می گویند او عاشق است. شکاکان می گویند دلیلی وجود ندارد. هیچ کدام اشتباه نمی کنند.
طراحی کاملا برعکس است. بسیاری خواهند گفت که اگر یک طرح را اصلا بتوان «تفسیر» کرد، در هدف خود شکست خورده است.
هدف اساسی طراحی، انتقال پیام و ایجاد انگیزه در بیننده برای انجام کاری است.
اگر طرح شما پیامی غیر از پیامی که مد نظر شماست ارسال میکند، و بیننده شما بر اساس آن پیام دیگر، کاری را انجام میدهد، نیاز آن را برآورده نکرده است. با یک قطعه طراحی خوب، پیام دقیق طراح توسط بیننده قابل درک است.
هنر خوب یک طعم است. طراحی خوب یک نظر است.
هنر با عقیده قضاوت میشود و عقیده بر اساس سلیقه.
برای یک علاقهمند به هنر مدرن آیندهنگر، قطعه تریسی امین «تخت من»، که در فهرست نهایی جایزه ترنر در سال 1999 قرار گرفت، ممکن است اوج بیان هنری باشد.
برای یک پیرو هنر سنتی تر، ممکن است توهین به رسانه باشد. این به نقطه نظر ما در مورد تفسیر برمی گردد، اما سلیقه بیشتر به علاقه و ناپسندی افراد مربوط می شود تا پیامی که از یک قطعه می گیرند.
طراحی یک عنصر سلیقه ای دارد، اما تفاوت بین طراحی خوب و بد تا حد زیادی یک موضوع نظر است.
یک قطعه طراحی خوب همچنان می تواند بدون اینکه سلیقه شما باشد موفق باشد. اگر به هدف خود یعنی درک شدن دست یابد و افراد را برای انجام کاری برانگیزد، خوب است یا نه، یک موضوع نظر است.
میتوانیم به بحث در مورد این نکته خاص ادامه دهیم، اما امیدواریم که اصل اساسی روشن باشد.
هنر خوب یک استعداد است. طراحی خوب یک مهارت است.
در مورد تواناییهای سازنده چطور؟
اغلب، یک هنرمند توانایی طبیعی دارد. البته از سنین پایین، هنرمند با طراحی، نقاشی، مجسمه سازی و رشد توانایی های خود رشد می کند.
اما ارزش واقعی یک هنرمند در استعداد (یا توانایی طبیعی) است که با آن متولد شده است. در اینجا همپوشانی هایی وجود دارد: هنرمندان خوب قطعاً مهارت دارند، اما مهارت هنری بدون استعداد، مسلماً بی ارزش است.
با این حال، طراحی واقعاً مهارتی است که آموزش داده میشود و آموخته میشود. لازم نیست یک هنرمند بزرگ باشید تا یک طراح بزرگ باشید. شما فقط باید بتوانید به اهداف طراحی دست یابید.
برخی از معتبرترین طراحان جهان بیشتر به خاطر سبک های مینیمالیستی خود شناخته می شوند. آنها از رنگ یا بافت زیاد استفاده نمی کنند، اما به اندازه، موقعیت و فاصله توجه زیادی دارند، که همه اینها را می توان بدون استعداد ذاتی یاد گرفت.
هنر خوب پیامی متفاوت به همه میفرستد. طراحی خوب پیام یکسانی را برای همه ارسال می کند.
این واقعاً تحت دومین نکته در مورد تفسیر و فهم قرار می گیرد. اما اگر فقط یک چیز را از این مقاله حذف می کنید، این نکته را در نظر بگیرید.
بسیاری از طراحان خود را هنرمند میدانند زیرا چیزی از نظر بصری جذاب خلق میکنند، چیزی که برای مردم افتخار میکنند که به دیوار آویزان کنند و تحسین کنند.
اما ترکیب بصری که برای انجام یک کار خاص یا انتقال یک پیام خاص، مهم نیست چقدر زیبا باشد، هنر نیست. این شکلی از ارتباط است، به سادگی پنجره ای به پیامی که حاوی آن است.
تعداد کمی از هنرمندان خود را طراح می نامند زیرا به نظر می رسد بهتر تفاوت را درک می کنند. هنرمندان آثار خود را برای فروش یک محصول یا تبلیغ یک خدمات خلق نمی کنند. آنها آن را صرفاً به عنوان وسیله ای برای بیان خود ایجاد می کنند، به طوری که توسط دیگران قابل مشاهده و قدردانی باشد. پیام، اگر حتی بتوانیم آن را چنین بنامیم، یک واقعیت نیست، بلکه یک احساس است.
چی فکر میکنی؟
بسته به اینکه چگونه به آن نگاه می کنید، تفاوت بین هنر و طراحی می تواند واضح یا مبهم باشد. این دو قطعاً همپوشانی دارند، اما هنر شخصیتر است و واکنشهای شدیدی را در کسانی که با موضوع ارتباط برقرار میکنند برمیانگیزد.
من این نقل قول را از کریگ الیمیلیا برای شما می گذارم، که این موضوع را در مقاله ای خارق العاده برای AIGA پوشش داده است، که در طی تحقیقاتم برای این پست کشف کردم.
«من ادعا نمیکنم که در تعریف هنر چیست و چیست، متخصص هستم، اما میدانم که اگر به تفاوتهای هنر و طراحی نگاهی بیندازیم، مرز بسیار واضحی بین آن ترسیم میشود. این دو
به یک مهندس، اگر مختصات دقیقی برای قرار دادن پیکسلهای رنگی مختلف در مکانهای خاص داده شود، میتواند یک وبسایت یا تبلیغ زیبا را به سادگی با دنبال کردن دستورالعملها ارائه دهد. اکثر پروژه های طراحی دارای مجموعه ای دقیق از دستورالعمل ها هستند و بیشتر طراحی ها بر اساس روندها و تأثیرات فعلی است.
از سوی دیگر، هرگز نمیتوان به یک هنرمند دستور خاصی برای خلق یک شاهکار جدید بینظم و بینظیر داد، زیرا احساسات و روح او حرکت دستها و انگیزههای استفاده از رسانه را دیکته میکند. .
هیچ مدیر هنری قرار نیست سر هنرمندی به خاطر تولید چیزی کاملاً منحصربهفرد فریاد بزند، زیرا این چیزی است که یک هنرمند را هنرمند میکند و نه طراح.
ادامه مطلب و منابع
اگر مایلید کپی های بزرگی از تصاویر استفاده شده در این پست به عنوان تصویر زمینه دسکتاپ یا برای هر پروژه ای استفاده شود، می توانید در زیر دانلود کنید.
نظر شما چیست؟ به نظر شما آیا می توانیم تمایزات واضح تری بین هنر و طراحی قائل شویم؟ یا فکر میکنید آنها بیش از حد همپوشانی دارند که واقعاً متفاوت باشند؟
بدون دیدگاه